دیگه مواجه میشن به شدت آسیب پذیر هست چون یاد نگرفتن که تعقل کنند عقلانیت دینی در اونها پرورده نشده، خامه به بلوغ معرفتی دینی معمولا نرسیدن تو محیط مذهبی بین محیطهای خودی همه مذهبی هست به عوارت دیگه محفوظات دینی زیاده درک دینی بسیار زعیف با پنج تا سؤال میمونن نمیدونن به چی معتقدن واقعا فکر میکنن خیلی واضحه مسائل برشون اما کافیه ده تا بیس تا سؤال جدی و دقیق چالشی در اینها مطرح بشه یا توی دو تا ستا بحران عملی گیر کنن وقت میبینی که هم اینایی که یه عالم استلاحات مذهبی بلدن قیافه های مذهبی دارن به شدت دو چندتر بشار فقر و بحران بشن چون درک دینی ندارن راجع به حقائق الهی در تمام عمرشون ده ساعت فکر نگردن عقلشون به کار نیفتاده درجا زده به عبارت دیگه ما عالم جاهل زیاد داریم عالم به مفهوم محفوظات و اطلاعات جاهل به مفهوم غیر آقل یعنی عالم غیر آقل کسانی که اطلاعات و محفوظات و استلاحات بلدن شعار میدن اما عقل دینی در اونها تربیت نشده تقریبا نمیدونن دقیقا به چی معتقدن و چرا معتقدن این یک مشکل تو سبک زندگی هایی که ظاهرش دینیست و باطنش دینی نیست ذهن راکت هم رکود مذهبی هم رکود علمیتیه یعنی نه تو محفوظات علمی نه تو محفوظات که مربوط به اعتقادات دینی میشه عقل توی محیطی که پرورش پیدا نکنه و پخت نشه اینا به شدت آسیب بذیرن این یک نوکته یه آسیب شناسی توضیح سبک زندگی دینی این روایتی که از حضرت حمیر صلی اللہ علیه و سلم نقل میشه که به امثال این روایت که ما اصلا دو تیپ آگاهی داریم الالم و علمان علمون مطبوع و علمون مسموع بخشی از آگاهی ها و علوم شنیدنیست اقتصابیست تجربیست باید آموزش ببینیم اما یه سری علوم و آگاهی هایی هست طبیعی مطبوع با طا یعنی طبیعیست در طبیعت و فطرت آدم هاست وقت فرمودن که وَلَا يَنْفَعُ الْمَسْمُوعِ زَالَمْ يَكُنِ الْمَطْبُوعِ اگر اون علم مطبوعی یعنی اون عقل فطری فعال نشده باشه یاد نگرفته باشیم راجب مسائل تفکر و استدلال کنیم وقت این علم مسموع یعنی اون چی که از بیرون هایی به ما آموزش میدن هایی میریزن تو زرف زهن ما حافظه های ما اینا خیلی به درد نمیخوره به درد امتحان میخوره به درد مدرک مدرک دانشگاه و حوزه و مدرک های اینجوری میخوره اما چیزی به حقیقت علم در فرد بساکه اضافه نکنه اون علم فطری اگر تقویت نشه قدرت ابتکار نخواهد بود و آگاه های بیرونی حفظی و تجربی هست اما خیلی فایده زیادی نداره ما تو آموزش های دینیمون و آموزش های همیتور آموزش پرورشیمون دانشگاهیمون حوزه بیمون خیش از اون که روی عقل دینی تأکید بکنیم رو علم دینی آگاهی های دینی تأکید بکنیم وقت محصولش علما جاهل میشن دانشمندان بیعقل روشنفکرانه بیفکر که قدرت تفکر ندارن ولی روشنفکرن یه چیزهایی رو نقل میکنن محفوظاتی دارن بسا آلمی که مقزش جاهله میبینی تو همون حوزه که یک چیزهایی رو حفظ کرده تو همون مقولاتی که یک چیزهایی رو حفظ کرده مدرک گرفته به نظر دانشمند میاد یه قدم اینورتر یا اونورتر ست جاهله و مقزش رو پر کردن از محفوظاتی اما ذهنش راکده ذهن تنبله چاقه نمیتونه بدوه ذهنی که قدرت دوندگی و فعالیت و جولان نداره نمیتونه جولان بده این مشکل هم در آموز پاورش هست در دانشگاه هست در حوضه های علمیه هست در نهاده های آموزشی ما نهاده های فرهنگی ما هست در رسانه های ما هست مقز هم مثل میده هست اگه شما یه عالم اطلاعات مهندسی پزشکی فقهی اصولی فلسفی توش بریزی و این مقز پر از مواد بشه محفوظات بشه اما خود مقز روی این محفوظات و اطلاعات کاری نکنه اینا رو حضم نکنه تجزیه تحلیل نکنه نفهمه نتونه از اینا نتیجه بگیره نتین اینا رو به هم مرتبط کنه حضم عقلانی همون تعقله ذهن مثل میده وارداتی داره برای که اینا رو تبدیل کنه به یه سادرات روش کار انجام بده بسیاری از متخصصان و روشنفکران ما واردات دارن سادرات ندارن چون رو اینا کاری انجام نمیشه تعقل نیست گسترش پیدا میکنه خب این آسفشناسان بزرگ مسلمان ما متفکران دینی ما مسلحانی اینا ای رو میگن دیگه تربیت مذهبی هم تو خانواده های ما امدتاً همینه اسم اعمر رو حفظ کنید تاریخ تولد و وفات و شهادت اینا رو بدونین چیه موقع عذاب و جشن عذاداری کنین و جشن بگیرین و همی کارا همیجه چیزاست بعدم تمام دیگه ای شد تشیع اینا آسفشناسی هایی که امثال متحری میکنن و میگه ما از این قضیه خیلی چوب خوردیم خیلی صدمه خوردیم و ایشون میگه هر وقت من میگن فلان آقا خیلی استاد دیده است ایره به انوان یک مذیعت میگن دانشکان فلانی استادهای بزرگی دیده کی کی کی میگه همه خوشحال میشن به اینا افتخار میکنن من میترسم برای که اغلب اینای که تمام عمرشون و پای درس استاد فقط نشستن معلوم میشه فرصت زیادی برای تفکر نداشتن و نگذشتن همیشه شنیدن کجاست خلوت تفکر تو که این نشستی راجب این مفاهم فکر کردی به چی معتقدی حقیقتن اغلب مهندسان ما پزشکان ما محفوظاتی تو پزشکی و مهندسی دادن قدرت نظریه دادن توی ارزه ها رو ندارن در علوم انسانی و علوم اجتماعی که متحریم میگه اصلا علمات تلن دانشگاه های ما توتی مقلط مترجم اصلا میترسن چیزی به مطلب اضافه کنن یا کم کنن بنابراین این نکته اول در سبک زندگی دینی توجه به عقل علمی و علم عقلی ترکیب علم و عقل اگر فقط منغولات باشد و محفوظات باشد رشد نمی کنی الان دانش آموز ها و دانشوی های ما از عقلب دانش آموز ها و دانشوی ها در کشورهای دیگر دنیا ابتلاعات و محفوظاتشون بیشتره اصلا دانشوی های ما وقتی میرن دانشوی های دنیا از جمعه همین دانشوی های غرب ابتلاعاتشون معمولا از دانشوی های اونا بیشتره ولی قدرت حل مشکل ندارن علم هست عقل نیست چرا خدای متعال در قرآن حتی وقتی نقلی ترین مسائل رو داره ذکر میکنه میفرماد آوزو بالله من شیطان رجیم و تلکل امثال نذره به حال ناس حتی این مسئلهی که بره بشریت میزنیم از گذشته از پیانبران چیزای رو نقل میکنیم هدفمون نقل فقط نیست هدف از این نقل عقل هست اصلا نقل میاد برای انگیزش و تحریک عقل برای تربیت عقل هدف عقله لذا خداوند وقتی میفرماد تلکل امثال نذره به حال ناس بلا فصله میفرماد وما یعقلها قلل آلمون ترکیب عقل و علم باید علم داشته باشی جاهل کسی که آگاهی نداره راجعه به چی ده فکر کنه پس علم لازم هست اما کافی نیست جاهل بی اطلاع نمیتونه تحقل کنه ما اینا رو میگیم متلق باشید تا آگاه بشید اما برای که تحقل کنید یعنی علم اقلانیت ترکیب این دوتا با هم مسئله دیگری که باز تحکید کردن نشون روش متفکران اسلامی در باب سبک زندگی دینی اینه که هیچ وقت از خودتون پرسیدید که چرا پیامبر اکرم میفرماد که حکمت و علم توصیه دینی میکنه به حکمت و علم و میفرماد این یک ظاله و گمشده ایست که حتی از مشرک از کافر از منافق ممکن است حکمت بشنوید و باید از او بگیرید مطلب رو بگیرید گوش کنید بشنوید یاد بگیرید هیچ فکر کردیم این یعنی چه دوتا سؤال مهم اینجاست یک یعنی چی که علم توصیه دینی میشود به علم همه علومه علم معاش و علم زندگی هم هست به دلیل که وقتی رسول الله میفرماد اطلب الالم ولو بسین چین که محل آموزش فقه و اصول و تفسیر قرآن و اینا نبوده که دنبال آگاهی به علم باشید ولو چین یعنی ولو اونور دنیا دورترین جا و از دست کافر بگیرید شما از کفار میرید فقه یاد بگیرید مگه شما میرید از کفار فقه و اصول و تفسیر قرآن یاد بگیرید نه آقا این علم که میگن اعمه هر علمی هر آگاهی این اولا توصیه دینی میکنه خداوند و رسول الله به آگاهی از حل علم و تجربه و تخصیصی و ثانیان میفرماد که گمشده شماست این ممکنه گمشده تون رو از زبان یا از غلم یک کافر یا منافقی یا مشرکی بخانید یا بشنوید نگید هرچی که کفار میگویند کافرانه و الهادیست هرچی که در کتاب یک مشرک میخانید مشرکانه است هرچی از زبان یک ملحد بشنوید ملحدانه است هرچی که یک منافق بگه اون ذاتا اون حرف منافقانه و باطله چون این نیست نگاه کنید چی میگه آیا با عقل با وحی سازگاره یا نیست نگاه نکن که میگه ممکنه یا اصلا آدم صد درصد دینی یه حرف بزنه صد درصد مزخرف خلاف دین یک کسی هم ممکنه اصلا میگه من دین ندارم بلده یه حرفی بزنه این حرف حرف دینیست درسته ولی تو کافری ولی این حرف اسلامیست پس ما وقتی میگیم اقا علوم غربی علوم شرقی مراد اینست که هرچی که از غرب یا از شرق آمده اینا کلن باید بریزیم دور چه علوم انسانی چه غیر انسانی نه آقا ما ملاک داریم هرچی که با عقل و وحی سازگار باشد اسلامیست ولی از شرق و از غرب بیاد ما به جغرافیاش کاری نداریم ما به محتواش کار داریم به اثرش کار داریم این حرف دینی یعنی وحیانی و عقلانی هست یه نیست کار نداریم چی گفتهشن چی نوشتن این حرف اسلامی ممکنه غیر مسلمان حرف اسلامی بزنن لذا این که میفرمان علم فریزه است این که میگن پیانبر آمدن تو مسجد دیدن یک حلقه مشغول عبادت و ذکرن یک حلقه مشغول بحث علمی هست فرمود کلاهما هر دو دسته هر دوشون خیر تو مسیر خیرن و علا خیرن هر دوش خوبه هم عبادت هم تعلم و بحث علمی وقت فرمودن ولیکن به تعلیم ارسل تو فرستاده شدن منو فرستادن که آموزش بدم به شما روش درست و فکر درست و رفتن تو جمعی که مشغول بحث علمی بودن نشستن اینا یعنی چی این که میفرماد طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان فریزه یعنی واجب دینی است و این علم علم مطلقه است چرا فریزه است چرا میفرماد حکمت گمشدهش مؤمنه است مؤمن هر جا حکمته دنبال حکمته هر جای آلم و از دهان هر کس هر جا حکمت رو یافتید شما از همه سزاترید که او رو در یابید شاید پدود بیسی تا حدیث فقط با این مزمون ما داشته باشیم که خوز الهکمه ولو من اهل نفاق ممکنه یه منافق یه حرف درست حکیمانه بزنه بگو خودتو قبول ندارم اما این حرف درست این رشد عقلی اسلامیست یا ولو من اهل شرک ولو من کافرن اینا باید سآل کنیم یعنی چی؟ یعنی چی؟ چرا؟ چرا این طوره؟ کدوم علم واجب است؟ و چرا؟ بعضی هر کسی تو هر رشده کار میکنه وقتی گفتن آقا اطلبال علم و اینا گفته منظور همین رشده خودمه پیش متکلمین میرید میگه منظور از او علم که واجبه کلامه پیش عرفا میرید میگه ارفانه فلسفه از فلسفه بپرش میگه علم واجب مهمترین علم فلسفه است پیش پزشکی پزشک میرید میگه از همه مهمتر پزشکی اگه تو بدنت سالم نباشه میخوای چه خاکی به سرد بکنی؟ پیش هرکی میرید اونو میگه اینم یکی از ترجیحات بیهوده و قلطیست که بین سنفهای مختلف علما پیش آمده پیش مفسر میرید همینو میگه یه تقسیم بنده مهمترین علمیه معقولی که توی این قضیه هست که باز این تو سبک تفکر دینی آموزشی دینی و سبک زندگی دینی مهمه اینه تمام علوم باید یا خودشون واجب باشن یا مقدمه یک واجبی باشن علمی که خودش واجبه مستقلن و ذاتن علمیست که به سعادت و شقاوت و به سرنوشت ما مربوط دانستن این که از کجا آمده ایم به کجا میرمیم و کجا هستیم خدا کیست و از ما چه میخواهد ما کیستیم و چه باید بکنیم چه نباید مهمترین علم اینه که به سرنوشت ما مربوطی خودش ذاتن واجبه که اگر ما و شما مدرک تحصیلی و دانشگاهی و حوزوی نداشته باشیم یا داشته باشیم فقیر باشیم یا غنی شغل ساده داشته باشیم یا خیلی تخصیلی فرقی نمی کنه هممون به این علم محتاجیم دانستن یه چیزاییست که به فلسفه زندگی ما مربوطه اینا ذاتن خودشون واجبن بقیه یه علم چی چه علم حوزوی چه دانشگاهی اون چه که مقدمه یه واجب باشد یعنی به سعادت دنیاوی و اخروی ما مربوط باشد به همون اندازه که مربوط میشود به همون اندازه واجب میشود متعذبه به مقدمه یه واجب حالا شما راجب هر علمی درست بذار یه سیری علوم و فنون و تخصص هاییست که اگه ما داشته باشیم و نداشته باشیم در دنیا و آخرت ما فرقی نمی کنه یه سیری علوم و تخصص اینا میشه مباه اگر هدف و انگیزت درست میشه ممکنه همین هم جنبه مصبت و عبادی پیدا می کنه اگر نباشه همین هم جنبه فساد پیدا می کنه یه سیری علوم و آگاهی ها و تخصص ها و مهارت ها و شغل ها هست که اصلا مزره مثل تولید و قاچاق مواد مخدر و فیلم های مثلا زده اخلاقی و و و و مکاسب محرمه با همون شمولش که امروز شامل خیلی از مکاسب دیگه هم میشه یه سیری علوم و شغل ها و تخصص ها و مهارت هایی هست که برای بشر مفیده برای مبارزه با فقره مبارزه با بیماریه مبارزه با بیسوادیه مبارزه با بیعدالتیه کمک بکنه توی غذایه این میشه همه شی واجب و عبادت هرچی مقدمه موسله مقدمه این از دیگه تر به نتیجه هست به مسلحت هست به همان اندازه واجب تر هست وقت باید اولویت بندی بکنی که کدوم مهم تره برای کدوم بیشتر وقت بگذاریم چون برای همه به یک اندازه وقت نداریم که بگذاریم نکته دیگه این که یه مشکل دیگه تو زندگی های ما ها پیدا میشه ما فرق بین ایمان و تعصب رو خیلی همون نمیفهمیم تعصب از شاخه های کفره ایمان و یقین غیرت دینی از شاخه های ایمانه ما فرق بین غیرت و تعصب بین یقین و تعصب رو نمیفهمیم روح آزاد اندیشی روح علمی نداریم اینم یه آفته که بدون روح علمی و انصاف بدون روح حق تلبی اصلا ما هدایت نمیشیم خودمونم هدایت نمیشیم هیچ کسرم نمیتونیم هدایت کنیم نه خودمون تربیت شدیم کسی که متعصبه نه خودش تربیت شده نمیتونه کسی رو تربیت بکنه تعصب لجبازی و تکبره بدون منطق حرف زدنه بدون هیچ دهوجت و دلیل شرعی اقلی یا نقلی به چیزی معتقد بودن و معتقد مندنست ای تعصبه ای شاخه از تکبره لجاجته لجبازیه اسمش ایمان نیست در روایت ما فرمودن اینا از رگه های کفره استکباره حتی اگر تعصب داشته باشی رو توحید رو عدل چون در واقع تعصبتو رو توحید و عدل نیست تعصبت رو خودته میگی چون من به اینا معتقدم از اینا دفاع میکنم نه ای که چون اینا حقه من از اینا دفاع میکنم چون اگر دو ومی بود ملاکت میشه حق و حق تلوی وقتا نفهمی حقیقت چیه از هیچی مکم نه دفاع میکنی نه به هیچی مکم حمله میکنی اگر ملاکت حقه و اگر یک کسی آمد بهت گو باقا شما اشتباه میکنی اسوانی نمیشیم بشم میگیم چطور من تا الان که معتقدم حق اینه شما نظری دیگه داری بگو ببینم بشنوه اگر حق چیزی دیگریه من اصلاح کنم خودم رو این آدم حق تلوی و میگه تا وقتی که برای من روشن نشده که حق چیز دیگری غیر از اینه تا وقتی من حجت عقلی و شرعی دارم من بله پای این حق پای آنچه که به حقانیتو رسیدم من محکم میستم تا جان و مال مای متحریت و عدل الهی میگه بسا کافرانی که مسلمان هن چون هیچ اطلاعی نداره همون مقداری که از حقیقت فهمیده تسلیمه اونا مسلمان فطری هن تو جامعه اسلامی نبوده تو یک جامعه دیگه بوده از اسلام هم هیچی نشنیده ولی اجمالا فطرتش داره و اجمالا نمشنیده که بحث اخلاق و دین و توحید و اینا و هر جوی هم دنبال حق هر حق بشنوه تسلیم میشه مسلمان یعنی کسی که در برابر حق تسلیم محکم متحری میگه طبق روایات ما کسانی داریم که مسلمان شناسنامی فقهی نیستن در دنیا مسلمان حساب نمیشن اما در آخرت در محضر خدا مسلمان محشور میشن مسلمان فطری هن اطلاع نداره ولی هر چی که اطلاع داره تسلیمه دیدید بعضی اصلا لجبازی اصلا ندارن یک کمبرش توضیح میدی استدلال میکنی میگه ای عجب اینجوریه من یه قبول دارم من دیدم اینجور آدم ها مثل آب خوردن مسلمان میشن ایران مسلمان ها نیرم داریم میبینیم هستن اینجور افراد که ای چون توی محیط و خانواده و روالی افتده که دیگه همیتوری آمده دیگه مثلا محیط و خانواده و شراعتش چی جوری بوده همیتور آمده تا مومن و ولی در لحظه که باید امتحان بده خواهی دید که چونان انتخاب های خطرناک کافرانه میکنه که کمتر کافر اینجور انتخاب میکنه نمونه بارزش همیشه شمر و اینای هست دیگه امثال اینای هست دیگه سر سریز شهده را آمدن برید همیشه شمر میاد سر اماموسه نمیبرد اینجوریه از او طرف هم هره هر مسلم فطری بود افسر یزید بود ولی قلبش مسلم فطری بود لحظه ی انتخاب درست انتخاب کرد این مسلمان بهشتیه او آقا در لحظه خاص انتخاب انتخاب کافرانه کرد شد عشق الاشقیه رفت به او قعر جهنم این مسلم و کافر حقیقی با حقیقت تلقی میشه با تعصیب و خودمهوری نیست اصلا خدا وعده میده در قرآن اگر کسی غرزش حقیقت باشه من هدایتش میکنم فرمود اونایی که دو تا شرط داشته باشن یک جهاد کنن تلاش کنن با تمام قدرت تلاش کنن بیکار نشینن بگه ما همجور میشینیم تا حقیقت اگر خودش روشن شد شد نشدم نشد نه بره دنبالش شرط دوم فینا اخلاس داشته باشه واقعا دنبال حق باشه دنبال توجیه خودش نباشه این دو تا شرط هر که میخواد باشه یعنی هر کسی میخواد باشه در فاسدترین و کافرترین خانواده و در لجنترین جامعه هم باشه این دو تا شرط داشته باشه اون وره آلم توی یک جامعه کفر و فسق و اینا ولی بگه که خدایا من نمیدونم تو هستی یا نیستی میخوام بدانم که هستی یا نیستی من نمیدونم حق و باطل چیه ولی میخوام بدونم شروعم بکنم جاهدو تلاش میکنم میپرسم میخونم فکر میکنم فینا صادقم هستم خدا گفت این دو تا شرط را آیت بکن هر که میخوای باش مگه من میذارم تو راه رو گم کنی لنهدینهم صبولنا این لنهدینهم دو تا قسم حضرت عباس دوشه خداوند میگه چون این کسانی را ما راه رو بهشون نشون میدیم ولشون نمیکنیم بعدم یک راه نه سبیلنا نه صبولنا هزار تا راه بهش نشون میدیم اگه ما میذاریم کسی صادقانه حقیقت دنبال حقیقت باشه بعد بگیم خب دیگه دنبال حقیقته ولی بهش کمک نکن بذار گم شد هر که میخوای باش تلاش کن صادق باش هزار تا راه بهش پات میگذاریم بعد از اون طرف میفرماد که اصلا این قرور که من همه چیز را میدانم یعنی چیه اینم تو سبک زندگی ما هست فکر میکنیم چون مومنیم گفتیم مسلمانیم چار تا چیز میدونیم همه من همه چیز دانیم یک جوری با بقیه حرف میزنیم یک جوری چیز میکنیم نگاه آقلندر صفیح به همه ما آقای دانای کلیم شما هایم نادان کلید خب خدا در قرآن میفرماد همه تون نادان کلید ما اوتیتون من العلم الا قلیلا کل علمی که از اول تا آخر بشر بهش میرسه یه چند قطره بیشتر نیه چیزی نیست این علمی که شما بهش رسیدید یا خواهید رسید این قرور یعنی چه روح علمی رو حفظ بکنید شما بزاعتی ندارید علم سر رتبه و مرتبه دست کم داره از یک لحاظ ازاوه سلال شبر الاول تکبر آدم های بیزرفیتن اون مرتبه اول علمو که میرسن یا مرتبه بات میکنن بعد میفرماد یه اده آدم های نادان که یه کمی چیزیات میگیرن متکبر میشن فکر میکنن از بقیه آلمترن مؤمنترن اینا با تقواترن اینا فاظلترن بقیه همه هیواناتن اینا از آسمون آمدن یک حالت مرز وحشتناکه که فقط آدم های احمق دوچارش میشن بعد فرمود که و اذا وسله الى شبر ثانی توازه یک کم بالاتر که میاد آگاهی بیشتر میشه متوازه میشه میگه بابا ما کچی که همه ایم ما کسی نیستیم بعد میفرماد و اذا وسله الى شبر ثالث به رتبه سوون و بالاتری از علم که میرسه تازه اینجا علمه انهو لا یا علمو شیعه اونجا میفرماد فهمه که هیچ چیز نمیفهم اتفاقا اینایی که بیشتر میفهمند اینا بیشتر میفهمند که چیزی نمیفهمند و السلام علیکم و رحمتو آه ای حکیم جان و دل روح متحر ای از دیار خواهران خرشید باور ای از دیار خواهران خرشید باور ای آشنای کوره خواهران خوره خواهران خوره ای در حجوم تیرگی ها ماه روشنگر ای در حجوم تیرگی ها ماه روشنگر آموختی ما را آموختی ما را که باید هر زمان هر جا با جوهرمون و تا گوت زمان جنگید با داستان راستان و ممبر تعلیم گفتی که حتی با قلم هم میتوان جنگید آن روزها از فتنه های خفته میگفتی از دوستان دشمن و از دوستان دشمن و از دشمنان دوست گفتی زمانی میرسد دیگر که روشن نیست تیری که میهاید ز دشمن میرسد یا از کمان دوست سدایی مندگاه جلوی از جامعه دینی رادیو مهاره دریجه ایم به جمهاره دریجه ایم به جمهاره روشنهایی و مهاره فتن رادیو مهاره صدای فضیلت و فطرت تا قرد و به اهل بی روشن جرماز اشنام همیشه شاید بشت بر سر ماست پیام فلایت تر خبت محمد و حریق روح خدا نور دلگو خامنه ای رهبر ما نور دلگو خامنه ای رهبر ما نور دلگو خونر شهید متحری در اون دوران این بود که وسط میدان اصداد با قدرت اجتهاد علمی چه در زمینه علوم نقبیته در زمینه علوم عقلی با اتقای به قدرت علمی خود و با انصاف با انصاف علمی و با عدب علمی گلاویز شد با این افکار و اون چرا که تفکر اسلامی بود اون رو روشن ناب بیشاعبه اون رو گذاشت وسط علیه او خیلی هم حرف دادن علیه او خیلی هم کار کردن اما ایشون این کار رو انجام داد این بسیار نقش مهم میست در جریان روشن ذکری و این شد پایه تفکرات بعدی جامعه ما بنده اعتقاد راسخ دارم بارها هم گفتم که ما جریان فکر اسلامی انقلاب و نظام اسلامی متکیست به تفکرات شهید متحری در بخش امده یعنی اونهاست پایه ها و مایه های اسلامی که ما در تفکرات اسلامی از اون بهره بردیم و به نظام اسلامی منتقی شد لذا افکار شهید متحری در همون روزگار هم یک معمنی بود و یک جایگاه امنی بود برای جوانهای طالب و آشق فکر اسلامی که در دیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار میرسند مارکشیستا یجور قربگراها یجور که میدیدیم و هم در دانشگاه ها وجود داشت هم در محیط بیرون از دانشگاه ها وجود داشت حتی در حوضه های علمی هم وجود داشت شهید متحری شدید یک سنگر یک معمن برای این افراد که بتوانند خودشون رو در دیر سایه این تفکر انیق و مستحکم هم دین خودشون رو حفظ کنند هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته باشند البته مرحوم متحری دائره کارش به حضاب ظاهر کچیک بود جلساتیشون همین جلساتی آقای لاری جانی اشاره کردن جلسات کچیکی بود این گوشه اون گوشه کلاس درست این دونم پرندانیش کرده بود حد اکثرش گلسهی بود مثلا فرض کنید در سرانجا با چند ست نفر آدم اینجوری بود جلساتیشون اما همون جلسات بزرگ خودشونم یقیمن پیشبینی نمیکرد که این جلسات کچیک چه آثار بزرگی رو باقی خواهد گذاشت این جایگاه شهید متحری این جایگاه با درست شنافه بشه درست تعریف بشه موارد و مسادیقو روشن بشه اینها باید استی بیان بشه اگر ما در باره متفکرین اسلامیمون علمامون فقهامون این نکته رو در نظر بگیریم مثلا در باره مولا صدرا ما بینیم مولا صدرا نقشش چه بود در اون زمان اون رو تبین کنیم شخصیت اون رو حول و حوش نهور اصلی خوبیت علمی اون بیان کنیم تبین کنیم و دیگر شخصیت ها این خوبه این ترتیب گذاره البته شیوه هنری جای خود داره و اونها که من عقیدم اینه در زمین شیوه هنری ما هنوز اون مهارت و زبردستی لازم رو پیدا نکردیم برای این که بتوانیم اون کاری که میخواهیم بکنیم این چهرهای البی ما که گاهی در این فیلم ها و سریال ها ظاهر میشن نمیتوانن اون انتباع را و اون انعکاس را در ذهن بینندگان و شنوندگان و مخاطبین خودشون پیدا کنن که آشنایان رو با این چهرها اعتقاد دارن که باید در این زمینه کارو هنری یک دقیقه بیشتری صورت بگیره این یک مسئله که به نظر من نقش شهید متحری