ازیز تا فردا و ادامه روایت کلاب سبز آبی خدا نگهدار خیلی مشکرم که در این نوبت کاری در کنار بنده سید سعید حسینی و همکاران بزرگوارم آقایان علی اسمایلی تیعیه کننده، علی میرزایان صدابردار و اکبر شاه و روغی همه هنگی پخش هستید با اعلام ساعت 13 دوت میکنم به مدت 30 دقیقه شنونده ی برنامه بربال سخن باشید امروز این برنامه اختصاص داره به سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین لغمانی که درباره کریم و کرامت بیان میکنند که طبیعتا متناسب با دهه کرامته، لطفا بشنوید آیا نرسید اون وقتی که این دلهای ما خشون تیدا کند؟ قرآن گفته ما اندکم ینفت و ما اند الله باق اسلام خیمش روی این پنج رکم استواره باید به حال کدی که خدا از اون نظرش رو برگرد میتوانید بر با ل سخنرانی اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و شلالله علی سیدنا محمد و آله تاهرین ربش رحلی صدری و یسرلی امری و حلول اقدتم لسانی یفقه قولی عرض سلام دارم خدمت همیرونیمه خدمت همه خوهران و برادران عزیز خدا رو سمیمان شاکر و سپاسگدار هستیم چه در دهه نورانی چرامت میهمان خوهر امام هشتم کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیه ها هستیم خدا انشالله این حضور ما را همراه با برکات بسیار برای خود و نسل و اطرافیان ما قرار بدهد انشالله انشالله دهیه چرامت هست موضوع سخن ما در این چند دقیقه چرامت چیست؟ چریم چیست؟ خیلی میگیم دهیه چرامت دهیه چرامت چقدر خوبه واجه شناسی واجه شکافی بکنیم بحث چرامت رو بحث چریم رو خودمون رو تطبیق بدیم خودمون رو تعالی بدیم با این صفات نامه با نورانیم سخنم رو با جمعه از پیانبر عزیز اسلام حضرت محمد شلالله علیه و علیه وسلم آغاز کنم چه حضرت فرمودن اناس اربع مردم چهار دسته هستن چریم سخی بخیل لعیم یه گوشیم گروه رو من میگم بقیه رو شما حفظ میشیم الان حفظ میشیم روانشناسی شخصیت افراد در نگاه بهترین روانشناسان جهان پیانبر اسلام و مای انتقان الهوان انهو و الا وحیون یوها بهترین شخص برای شناخته بهترین اشخاص پیانبر فرمودن مردم چهار دسته هستن یک سخی انسان بخشنده ببینیم جز این گروه هستیم یا نه پیانبر فرمدن سخی میخورد و میخوراند دعوت میکنه شما را دعوتش میکنه چشم خیلی راحت در دست رست هست ببینید راحت دست دهنده دارد دو لعیم لعیم لعیم لعیم نمیخورد نمیخوراند سه بخیل میخورد ولی نمیخوراند چهار کریم نمیخورد ولی میخوراند شقد زیبا هندسه شخصیت انسان کریم و سخی و بخیل و لعیم الان همه حفظ شدیم بعضیاتو امور علمی سخی هستن بعضیات نه عصر بیا متب وقت بگیر بیا مرکز بعضیات نه سآل میکنی راحت راحت ارخست نفسک وجعل مدل سکف دهلی نهنونن سرک حضرت مهدی اجلالله تعالی فرجا و شریف ارخست نفسک وجعل مدل سکف دهلی که یکی از نایبان عامشان فرمودن ارخست نفسک خودت را ارزان بپروش پرده در پرده نه نا پیدا نه پیدا در دست رسگاش ارخست نفسک وجعل مدل سکف دهلی تا مردم وارد شدن بتونن شما را ببینن گاهی مسائل امنیتی هست جدای از اونا گاهی وضعیت خاصی نیست امنیت هست انسان در دست رسگاش ما تو را را ببینیم داری میکنیم چقدر خوبه انسان سخی میخورد و میخوراند بخیل نه بخیل میخورد ولی نمیخوراند سآل چرد از امام آقا جان فرق شهیه و بخیل چیست خیلی زیباست این من خیلی لذت بردم حضرت فرمودن بخیل چسیست که از خرد چردن خودش بیمناکرد عذیت میشه خرج بکنه شهیه چسیست و من یوقش شه نفسی فعلاه که همول مفلهون قرآن میفرماند شهیه چسیست که دیگری خرج میکنه تو کار خیل این ناراحت میشه دیدید بعضیها را محرم و سفرش فرام میرسید این همه پول خرد میکنند برای چی؟ چرا صبح ها نمیدن؟ چرا شام درسته؟ چرا نهار میدن تو روزه ها؟ دیگری داره خرد تو عمرش اصلا یه قضا ندهده تو محافل حسینی ولی ناراحته این شهیه که بخیل طرف دستش خشکه قطر آب از دستش نمیشه که بعضیها بخیلن در ایل در سؤال در سلام در سلام اب خلو ناس من بخله به سلام سلام نمی کنیم این قد برکت دارد واجه سلام رو ببینید انالله هواستلام و منهستلام و الیهستلام دیدید بعضیها رو عزیزم گلم نازم همچین انرژی افشانی میکنه همچین شکر افشانی میکنه رواجه ها دل همه رو شاد میکنه ناراحت نباشی دخترم من به دلم براد شده یه شوهر درجه یک دیرت میاد خانم ناراحت نباشید به زودی بچه داردش به زودی شوهر به زودی فرزندت ببینید بعضیها ماشالله ماشالله برخورده کریمانه خداوند اولین کسی چه خود را کریم نامیده است بله اکرم نامیده است اکرم قرآن انهو لقرآنون کریم بر اسلام حضرت محمد شلالله علیه و علیه و سلم رسول کریم پرستاده ایست کریم اهل کرامت هست بزرگی و بزرگواریست نمیخورد ولی میخوراند کریم کسیست که قبل از این که از او درخواست کنی به تو میرد ماشالله دیدید بعضیها را تو زندگی عمومی ما هم هستند تا ببینه طرف یه مشکلی پیدا کرد غیر مستقیم شماره کارتش را پیدا میکنه با پیک با باسته یه مبلغ وارد زندگیش میکنه بعضیها روحیشون این طوره یه جمعه من بگم همه ی عزیزان گوش گوش گوش خیلی قیمتیه در زندگی من و شما عرصه هایی پیش می آید یکی دوتا شیرینکاریه چریمانه بکنیم همه یه ما خداون اراده چرده هست گاهی بعضی از ماها میتونیم از این فرصت استفاده بکنیم تعالی پیدا میکنیم میریم بالا نه پلهی نه با پا نه با پله موشکی آسانسوری هم نه موشکی یه برخورد یه جایی که انسان خودش نیازمنده احسان میکنه برخورد میکنه زید حجت الاسلام شفتی از شفت گیدان تلویی بود نوجوان و جوان هجرت چرد به اسفهان حوضه علمی اسفهان بسیار فقیر بود بسیار توحید است لباس روحانی آخوندی این عبا هست این قبا نقل میکنن از بس وصله به این قبا زده بود دیگه جا نداشت برای وصله پول نداشت بره دیگه قبا یه دست دوم بخره نه نو دست دوم نداشت با چه این با همین وضعیت ازدوال شد در نهایت اصرد خانومش با همین وضعیت ازدوال شد خانومش مریض شد رفت با چه سختی یه ماده قضایی جگری چیزی خرید خانومش تقویت پشید تو مسیری چه داشت میمد برای منظر دید سگیسته بچه هاش رو سینش افتادن شیر میخوان این توان نداره بدون درهنگ دو دو تا چار تا نکرد چرک ننداخت این جگری چه دستش بود مباده قضایی کداش چلو سک شروع شد خورده ایستاد نگاه شد خورد خورد خورد تکون خورد جون گره بچه هاش افتادن رو سینه هاش شروع شدن ایستاد یه نگاهی به آسمان یه نگاهی به سیده همین همین همین همین دیگه ایستاد این نگاه رو به من شد من رفتم به هر صورتی چه بود یه قضایی برای خانومم تیه چردم یکی دو روز بعد یه نامه از شفت جیبه ایلاند برای من اومد درشو باز شردم دیویستو من با یه کاغذ در پاچت رو باز شردم دیدم دیویستو من یه کاغذ رو خوندم سید من فلانی هستم از بازاریای شفت به دلم افتاد به من الهام شد دیویستو من برای تو بفرستم رازی نیستم همین دیویستو من رو بخوری بده به یکی از بازاریای متدین اسفان باش کار کنه از سودش ماهیانه یه مبلغی بگیر باش گذرانه زندگی کن شرد شرده بود یکی از بازاریای متدین رو پیدا چرد داد بدونید کار سید به کدار رسید گاهی ما به حیوانا گاهی به جیاهان گاهی گاهی به یک بیوضاعت یه برخورده چریمانه خودش انسان نیاز داره ولی میده کار سید و حجزت الاسلام شفتی در اسفان به جایی رسید چه پارچه های آبادی به قدری خرید نقل میکنن یک روز هفتصد نفر سر صفره حجزت الاسلام شفتی قضا میخوردن اون روز چگونه امروز چگونه خداوند یه سحنه هایی رو برا من و شما پیش میاره حق داریم گذشت میکنه من امروز روایات چریم و چرامت رو میدیدم یکیش خیلی زیبا و در این حال خنددار بود چریم کسی چه یه انخده یه تقافل خودش رو به قفلت میزنه نمیدونم دیگه چی گول میخوره عجیبه این بله بله به خاطر اینکه شخصیت اون طرف رو حفظ بکنه خرابش نکنه نقل میکنن یکی از مرازه بزرگوار تقرید قوم یه نفر رند بود زرنگ واضع میخواست در بیاره چریم رو ببینید نقش بازی شد هر آسان اومد حضرت آقا من خانمم داره وضع هم نمی کنه وضعش خیلی بده دستمم خالیه برا زایمانش ایشون یه پولی دادن رفت دو سه ماه بعد گفت آقا چه سر شروعه و مصنن هم هست اشتغالاتشن زیاد دو مرتبه با همین سحن سازه اومد خانم هم یه پاش دنیاست یه پاش آخرته وضعش بده میخواییم وضع هم کنیم یه کمچی بکنید آقا یه پولی دیگه دادن رفت دو سه ماه دیگه اومد دو مرتبه همین آقا پول رو گذاشتن چفه دستش دستش رو گرفتن گفت بیا جلو در گوشش گفتن قدر این خانومت رو داشته باش یا گفت چرا گفت تو سال سه بار زاییمانه میکنه برای شما سه بار بچه به دنیا میاد این شرمنده شو سرشو پایین انداخته زود رفته کریم چیسته به تقافل نمیدونم میدونه ولی این ظاهرینه چه نمیدونم دیدید بعضیها رو باره بیستومه این خبر رو داره میشنوه مثل پیانبر گوشیده تا طرف ایه عجب عجب طرفش میکنه باره اول این مطلبه به آقا میگه تقافل دوم یعنی خده فریب میخوره این چریمه چریم دیگه چیه تو روایات داریم ببینید چقدر این راز و رمز ها زیباسته دهیه چرا آمد ما خودم رو نزدیک کنیم به اهل بیت به امام رضا به امام حسن چریم اهل بیت به حضرت معصومه چریمه به امام رضا به امام حسن چقدر زیباسته دیگه چریم چیست ببینید چقدر زیباست من این روش رو خیلی استفاده کردم خیلی بهره بردم چریم کسی چه پول میدهد آب رو میخرد لعیم کسی چه آب رو میدهد پول میگیرد تمام مثلا از این مطلبه باید من بعضی ها روحیشون روحیه پستیه یه سری بزنگاه ها که آدم یه آبرو شخصیتی داره میاد میگه یه پولی به من بده یه دهی میگن که نه اگر بش بدی زوشش میشه اگر بش بدی آدتش میشه چلاش میشه چی میشه یه دهی چریمانه یه پولی میدند این میره بعد چه میپرسی آقا چرا دادید میگه آبروم رو خریدم جای دیگه میره این کار رو میکنه اون طلاف شدهر میاره انسان چریم کسی که پول میدهد آبرو میخرد ولی افراد لعیم دیدید بعضی ها شرخرن بعضی ها از عدل شخصیتی آدم های والایی نیستن برای یه دستمال قیصدیه رو به آتش میکشه بعضی ها این طور هستن امیر مومنان علی علی اسلام فرمدن انسان چریم کسی که در این لحظات مختلف پول میده آبرو شخصیت عزت خودش رو براهم میکنه ولی افراد لعیم نه نه آبرو نه حیثیت نه عرضش اصلا با پول پول پول دیدید بعضی ها رو پول پول تمام زندگیش این شده به هیچ جام نمیرسن صاحبه هیچ چی هم نمیشن ایمانی که برند شمال بود کم بود نان صفرش اما حلال بود با او همیشه قصه و سوقاتی و قذل با او به قول مانوه ها اشق و حال بود گفت ما در بزرگی داشتیم به نام عزیز میگفتیم عزیزه من خیلی باد تو چلدم بود خام نپخده هی میگفتم پول پول پول او با این قسمت با این پول پول او خیلی کریم بود گاهی به من میگفت عزیزم پرزندم پسرم اینطور نیست همه خوشبختی در پول نیست گفتم چرا آدم پول داشته باشه همه بهش سلام بکنم پول داشته باشه احترام بذارم پول داشته باشه چندین بار زخمی خوردم زمین خوردم سیلی خوردم آرام آرام یه تعادلی پیدا کردم یه روز رفتم خونه ی عزیز دستشو بوسیم صورتشو بوسیم گفتم عزیز از اون کلمات خوشگل عبارات خوشگل برام بگو گفت عزیزم گلم خوشبختی اینه وقتی چلید رو در میاری تو قفل خانه میاندازی در باز میشود چراق خانه روشن باشد بوی قذاب مشامت برسد زن و بچه در خانه باشند زن و بچه در خانه باشند زن و بچه در خانه باشند زن و بچه در خانه باشند وارد خانه میشی بگید بخندید ولوسربت مندان چنانی هم نباشید اینا خوشبختیه اینا آرامه شد تازه فهمیدم درست میگه حدود فهمیدن درست میگه ببینید ای بر خدا به حق هستی شش چیز مرا مدد فرستی ایمان و امان و تندرست دی و پده و فرض و فراز داخل دستی بله افرادی که با چرامت زندگی میکنن ازتراف ندارن استرس ندارن در حال زندگی میکنن چرا وصل به آسمان هستن خیلی عجیبه وصل به آسمان بله بله بله بله مرتب خدای رزق هنی رزق گبارا وجعل نیم من من اطلت امره و هستن تعمله و احییتهو حیاتن تیبه فی عدوه مسترور ماشالله چرامت یا ارحم الراحمین ارحمنا و یا اکرم الاکرمین اکرمنا چرامت به ما اطاکن چر ایمان زندگی کنی میتونی چر ایمان زندگی چردن چیه نهایت محبت بهربانی اول نسبت به خود دوم نسبت به خانواده سه بوم نسبت به خلق خدا گاهی یه لبخند بر لب نشاندن کل زندگی رو نورانی میکنه پر آرامش میکنه افرادی که چر ایمان زندگی میکنند از تراب نسبت به آینده ندارن آیندم چی میشه نه اصلاب و عبدا افرادی که چر ایمان زندگی میکنند در گذشته زندگی نمیکنند معیوس باشند نه یعص نه ترس نه یعص از گذشته نه ترس نسبت به آینده پس چی دارن آرام شادی شادی تمام و تمام شادی یه داستان زیبا بگم شما یک صدوات زیباتر خد کنین کلید چر ایمان زندگی چردن کلید آرامش در زندگی تقاظا میکنم عزیزان موبالشون رو روشنگ کنن این داستان رو ضبط کنن مخصوصا برای عزیزان جوانشون اونهایی چی خیلی موضوع تره برن در زندگی از گذشته معیوس نسبت به آینده ترسان هر آزان نه نه نه نه نه نه آرامش پیانبر اسلام صبح در مسئولیتی ایمان زندگی چردن پیانبر شدن نبی نماز صبح رو خاندن یکی دو جمله موئزه چردن موئزه چیه سنباده روح انسانه سی قلیده هنده قلب انسانه اصحاب پلند شدن یکی یکی خداحافظی چردن رفتن پیانبر صورت برگردندن فرمدن اون آقا رو ببینید رفت همه صورت برگردندن چیه پیانبر فرمدن ایشان شخص بهشتیه بهشتی یعنی گذشته تزمین آینده تأمین ماشالله شما تصور بکنید این سحنه بر من از شما پیش بیاد آقا رو ببینید بهشتیه عبدالله ابن عمر بلند شد میگه لفتم دبان دبان دورا دور مراقبش بودم خونش کجاست راز و رمز بهشتی بودنش رو بفهمم چقدر داستان زیبایی چقدر داستان زیبایی وارد خانه شد شخص من در خانه رو زدم اومد در رو باشد بفرمایید برادر گفتم مهمان میخوایید گفت بله سه روز من مهمان این شخص بودم روزها روزدار و شبها شبزنددار لحظات آخر گفتم من سه روز مهمان شما هستم از علت بهشتیبانه بودن شما سر در بیارم نفهمیدم چیه قضیه پیان برخوندن شما بهشتی هستی گفت من دو ویژگی دارم از ایران خوب دقیق کنم دو ویژگی یک شب چه سر بر بادش میگو دارم و میخوابم چینه کدورت بددی بدبینی بدگمانی نسبت به احدی ندارم چرا چون باورم این است شبرم من الجنه خیرم من دنیا و مافیها یه وجب از بهشت بهتر است از دنیا و آن چه چه در دنیا است من چرا بهشتو از دست بدم برای مسار دنیا کسی ظلم بمچرده حقم رو خورده ستم بمچرده و گذار بکنم خدای خودت همه رو دلست کن جبران کن راحت میخوابم شب به خودم بقلتم سه ساعت چهار ساعت بعد خورق باشم اصلا نه نه نه نه من وصله به آسمان هستم وصله به خدای کریم هستم خدا جبران میکنه دو اگر خدا تمام دنیا رو به من بده عبدالله یه ذره خوشحال نمیشه اگر تمام دنیا رو از من بگیره یه ذره خوشحال نمیشه یه ذره قمجین نمیشم میدونی چرا؟ گفتم نه گفت چون من خودم رو در دنیا مهمان میدانم خدا صاحب خونه هست ما دو جا مهمان هستیم یکی ماه مبارک رمضان مهمان هستیم یکی وقتی حج مشرح میشیم مرحبا به زیوف الرحمان آفرین به مهمانان خداوند خدا هم یه جا مهمان ما هست وقتی دلمون میشکنه از تمام وسائل مادی دل میچنیم انا اندل منکسرت قلوبه من نزد دلهای شکسته مهمان این دلها هستم ایه بله بله ماه مبارک رمضانیم رمضان ما مهمان خداییم در حج ما مهمان خداییم خدا هم یه جا مهمان ما هست عبدالله من در دنیا خودم رو مهمان میدانم خدا صاحب خونه از رزق من رو میده یه ذره دلواپسی ندارم عبدالله میگه ولی من این طور نیستم اگر یه گوستفند خدا بم بده اینقدر خوشحال میشم اگر همین گوستفند گرفته بشه اینقدر خوشحال میشم اینقدر قمجین میشم میدونید یعنی شه این گفته گو یعنی من و شما باید مهندسی آتفه مهندسی قلب هندسه یه فکریمون رو اصلاح کنیم و الان پنجاه سفر همچه سفر زیارتی بریم لایروبی نکنیم خودمون رو استراب داریم استرس داریم آرامش نداریم ببینید چقدر تفاوت هست وقتی که انسان نگاهش رو عوض شده منشش عوض میشه روشش عوض میشه در زندگی آرامش دارد عرضم تمام یه جمله کتا عربی بدوی آمد محضر پیانبر اسلام بدوی یعنی ابتدایی آداب اجتماعی رو نمیدونه پیانبر در حلقه اصحاب بودن نه اصلا صحبت پیانبر تمام بشه نه گفت حالا به تعبیر ماها ببخشید مصدع اوقات شدم اجازه میفرد اصلا و عبارتیم پیانبر مشغوله با اصحاب بودن یا رسول الله بعد برادر عرب روز قیامت حساب و چطاب ما با چیست پیانبر فرمدن با خدا گفت یا رسول الله با خود خدا بعد برادر عرب با خود خدا خندید رفت پیانبر فرمدن صداش بزنید صداش بزنید برادر عرب چرا خندیدید سآل چردی حساب و چطاب ما در قیامت با چیست من گفتم با خدا خندیدی یه جمعه این عرب گفت یا رسول الله شخص چرین وقتی قدرت پیدا کنه میبخشه شما چه فرمودید حساب و چطاب ما با خداست من خیالم راحت شد خداوند چریمانه برخوردوی کنیم بجای اینکه خداوندید برخوردوی کنیم بجای اینکه خداوندید برخوردوی کنیم بجای اینکه دست ما را بگیره مچ ما را نمیگیره آبرم را حفظ میکنه روز قیامت رفت پیانبر فرمودن رجع فقیه ها این عرب بدون مدرک بیسواد بدوی فهیم رفته نگاه را بگویدید حالا اگر زن و شوهر چریمانه با هم زندگی کنن پدر و مادر با فرزن چریمانه زندگی کنن تو خیابان من و شما با هم چریمانه برخورد کنیم چه زندگی میشود من که امروزم به هشته نقد حاصل میشود وعده فردای زاهد را چرا