برندگی زیادید. چه پاسی باید ببینیم؟ ممنون. ممنون. این واقعا برمیگرده به دین که بگیم که هر جا دین باشه خوشصالیه. هر جا دین نباشه فراوانی و مثلا باران نخی اینجوری نیست. هیچ ارتباط منطقی و عقلانی و علمی بین این دوتا نمیشه پیدا کرد. برعکسش رو نمیتونیم بگیم. این که اگر دینداری افراد باعث نزول ورکات و نعمات مدابند باشه. چرا؟ میشه. حتما اینجوریست. برای این نحل القرآن و تقاول و تحنه علیه برکات من از سما و الارض. اگر ایمان تقا میداشتن برکات از زمین آسمان براشون میبادید. بله. مطلب بعد این که گاهی برای این که تلمگوری برای بعضیها باشه بلا در کشفرهایی که مؤمنند و مسلمانند بیشتره. چون خدا اونا دیگه باشون کاری نداره. اونایی که خدا را قبول ندارن دیگه تلمگور معنی نداره. بلا معنی نداره. بله. یه پدر مادر دوتا بچه دارن. یکیون اقعا مانده زهنیه و به هیچ جا نمیرسه. میان براشون بزرگ راحت باشه. بله. اما اونی که بچه نابقه رو براش برنامه های مفصل و فشورده و های مرتب از ایتش میکنن. معلم خصوصی نمیشه یوچی. خدا برای مؤمنین برنامه داره. تنبیه هایی هم براش در نظر میگیرن. بلاها اگه میان برنامه های سختی اگه هست بخاطر این که مؤمنی میخواد بره بالا میخواد رشت کنه. اونی که اون بلش کرده دیگه. زرهم یعکل و یتمت تا ویول همه الامل. بلشون کن بسر خوش باشن بخورند و بخواهد. آیا قرآن بود خوندن؟ بله. بلشون کن. زرهم یعکل و بخورند و یتمت تا ویول همه الامل. هم سرگرم آرزوهای خودشون باشند. من تا بعدی که عرض میکنم اینه که خب آیا واقعا ما که کشوره اسلامی هستیم آیا واقعا به دسترات اسلام عمل میکنیم یا نه؟ گاهی انسان میبینه که اون کشوره غیر اسلامی در عمل بهتر از کشوره اسلامی عمل میکنن. مثلا شما پرسن اگر شما بپرسن که نظم اونجا بهتره تو بزرگ کشوره اسلامی قطعا میگید اونجا. اونها منظم این نظم مال اسلامه. اون سی کن به تعوالا و نظم امرو کن. مثلا اگر شما ترافیک پرس کنید شهر مذهبی رو مقایسی کنید با ایکی از ترافیک اون شهرهای مثلا کفر. میبینید اونجا ترافیکش منظم تره. بهتره ترافیکش. یعنی اونها به دستور اسلام عمل میکنن. ما که مسلمانیم به دستور اسلام عمل نمیکنیم. با این اطباع زیاد میفته. خیلی از جاها ما مسلمان هستیم اما در عمل به برخی از احکام اسلام عمل نمیکنیم. بسیاری از گرفتاری همون از اینجاست. اینجاست که به دستور دین با دقیق عمل نمیکن. اگر عمل بشه خیلی از این مشکلات حل میشه. اگر مردم فقط واجبات مالیشون رو پرداخت بکنن در جامعه فقیر شما پیدا نخواهید کرد. این اختلاف شکاف خیلی امیق مال اینه که به دستورت شهر عمل نمیشه. اگر بشین شکاف ها پیدا نمیشه. خوشگذاران ترن. اما یه هدف اون طرفه که اینجوریست. هدف آدم شدنه. مخش با مقایسه کنید. یه وقت مثلا فرقیه سیلی در امریکا میاد. ببینید چه بلایی سر اون سیل زده ها میارن خود و خود. اونا دزدی و غارت و چی و چی. یه وقت همون سیل تو ایران میاد. ببینید چی کار میکنن. ریز و درشت. بزرگ و کچک. همه میرن چون هم کمک کردن. زمان و کورونا. ببینید اونا چی کار میکردن. تو این کشور چی کار میکردن. متدقید این چی کار میکردن. اونا چی کار میکردن. اگه هدف انسانیته. خب اینها به هدف خیلی جلوترند تا اونا. اصلا اونا سمت هدف نمیرن. ما نباید هدف ها گم کنیم. خیال کنیم که انسان یه حیوان نیست. که آوردنش تو دنیا که. اینجا آخوری باشه. اینجوری نیست. انسان انسانه. اومده تو دنیا که این عباد انسانیش رشت کنه. به اوج انسانیت برسه. اصل زندگی اون طرفه. و این الاخره لحی الحیوان. حیات اونجاست. زندگی اونجاست. اینجا مرد سیست که انسان توی مرد سی باید آماده بشه. درس بکنه. چیزایی یاد بگیر برای اون طرف. اگه این حدف رو ما دقت کنیم. و خواهیم دید که. به طور مطلق کشورهای اسلامی. در حدف خیلی جلوترن از کشورهای غیر اسلامی. بسیار ممنون و متشکر از ازدهتالی. شنونده یه برنامه پرسمان اعتقادی از راژیو معرف هستید. با ما همراه باشید. همراهانه گرامی. شماره تلفون های سی سد و بیست و نو ده. پان سد و پنج و یک. و سی سد و بیست و نو ده. پان سد و پنج و دو. با پیش شماره سف بیست و پنج. و همچنین شماره سامانه پیامکی سی هزار پان سد و پنج و سه. راه های ارتباطی برنامه پرسمان اعتقادی با شما عزیزان هست. و شما گرامیان از همین طریق میتونید. سآلات اعتقادی خودتون رو از برنامه بپرسید. عزیز شنونده یه با شماره سف نو سد و سی و هفت. دوازده دوازده. این سآل رو به صورت پیامکی از برنامه پرسیدن. مطلبی که همیشه فکر من رو درگیر کرده مطرح میکنم. کسی که از نظر اعتقادی مشکل نداره. ولی عملش خدا پسندانه نیست. خدا در آخرت با هاش چه معاملی میکنه؟ جنوب استاد بفرمایید. خداوند تو همین دنیا با همین امتحانها و بلاها و گرفتاریها اون نقایس عملیش رو جبران میکنه. اینکه بیماری و بلاهای از این دست اون رو درمان میکنه. اون رو پاکش میکنه. اون گناهانش رو پاک نشد. قبض روحش انقدر سخته که با اون سکرات موت این بدیهاش پاک میشه و این کارهای غیر خدا پسندانه که شما فرمودید با سکرات موت پاک میشه. حالا اگه نشد مومن گناهاش بیشتر از این حرفا بود. تو عالم برزخ میگه تو جهنم. تو جهنم برزخ میمونه تا پاک بشه. حالا اگه پاک نشد خود قیامت پنجه هزار سال اونجا گرفتاره تا این کارهاش اصلاح بشه. نشد میره جهنم سی ست هزار سال تو جهنم بمونه. اما سرانجام چنین شخصی که به لحاظ اعتقادی اعتقاداتش درسته آخرش به بهش منجر میشه. ولی بعد از همه این مراحلی که ارز کردم گرفتاره دنیا و برزخ و قیامت و جهنم بعد از قیامت آخرش وقتی پاک شد و شایستگی پیدا کرد که بیاد تو بهش میاد بهش چون ایمان خودش بهترین عمل هست و عجز داره. عجزش هم غیر از بهش چیزی دیگه نیست. پس باید شخص مومن که حالا اعتقاداتش درسته این سرانجام باید بیاد تو بهش. اتا تا پاک نشه خب تو بهش نمیاد. تو مراحلی که من از کردم پاک میشه. بسیار مردم. جنب استاد اعتمالش هست که شخصی اعمال خداپسندانه نداشته باشه و این اعمال منجره به این بشه که اعتقاداتش رو زمان مرگ از دست بده و به این مسیر نرسه. بله خواه گناه زیاد بشه. فرضی که این سآل اینجا داشت که ایمانش رو حبس کرده وگر نه. نه اینجا سآل اینه که اعتقاداتش درسته ولی اعمالش خداپسندانه نیست. خب الان تو جامعه ما هست افرادی که اعتقادات درستی دارن ولی نماز نمی کنه روزه نمی گره مردم آزاری داره یا کارهای خلافه. خالق این ایمان که اعتقادات درستی بخواد همراه خودش ببره سرانجام اهل نجات. آه فرس شرطش همراه بردنه. بله دیگه با ایمان. فرض ایمان. گفتم این عجر ایمان جز بهش نیست. اگه ایمان نداشت بهش گیری عجر نداره. اون که شما پرمون دید. بله گاهی گناهانی هستن که اون گناهان انسان رو به کفر می کشوند. سرانجام کسانی کارهای زشت انجام می دن و کارهای بد انجام می دن. بینجام اون تقییم می شه که آیات الهه تقصید می کنن یه کافر می شن. حتی به تمسخور می گیرن. اون دیگه ایمان نداردی. افتخاراتش رو هم از دست می ره. بله همون گناهان باعث می شه که اون دیگه ایمان نداشته باشه. پرزمان بود که ایمان رو حفظ کرده باشه تا بعد از مرگش. بسیار ممنون و سپاس گذار از حضرت حالی. آقای خانوم فریدی از رشد این سآل رو از برنامه پرسیدن جناب استاد. طبق دستور اسلام ما موظف هستیم در انتخاب دامات بررسی کنیم و انسان شایه 3 رو انتخاب کنیم. چگونه از که حضرت لوت به ازدواج دخترش با عراض رو باش تند داد؟ چند نقطه بسنده حاجش کنیم. نقطه اولین که جون نبود که حضرت لوت اختیار داشته باشه. هم دایر بود بین این که از خانم آوروش پیش مهمانها ببرن به مهمانهاش تا عرض کنن. دوران هم بین محضور این بود. یک محضور آوروریزی و تجاوز به مهمانها. یک محضور این که پیشنها دلدواج با دخترهاش. بین این دو محضور. معلوم که محضور اول خیلی سخت تره. با این فاسد حضرت لوت میخواست اون افسد از بین ببره. و این هم عقلی هم شعریه. دفع افسد به فاسد. هم یک امر عقلی هم یک امر شد. اونجا دو تا گذینه وجود داشت. دو تا راه و دو تا محضور. محضور اول آوروریزی و تجاوز به مهمانها. این خیلی زشت بود. خیلی بد بود. محضور اون که اینا با این که شایستی دامادی حضرت لوت رو نداشتن. ازدواج کنن به شکل رسمی و شعری. این دیگه حرام نبود. اما اون که یک گناه بسیار بزرگی بود. در بین این دوتا حضرت لوت این دومی پیشنهاد کرد. نقطه باید که عرض بکنم. نسبت ساره پیانبران هم همه این مطلب رو داریم. مطلب باید این که به احتمال زیاد حضرت لوت قرارش ازدواج اینها با دختراش نبود. چون اون همه جمعیت حالا فرستون دوتا دختر. سه تا دختر داشت دیگه. ست نفر از آن نفر که نداشت. پس این پیشنهاد معنیشی نبود که واقعا با دخترهاش ازدواج کنن. اونا دوتایش بشنن داماد حضرت لوت. ولی کسانی که حجمها برده بودن و اون شهر که دو نفر توی زندگی نمیگنن. اون که این ست ها نفر بودن دیگه. در واقع میخواست بگیر شما چرا غیرت ندارید. شما چرا فکر نمی کنید. چرا شما از راه صحیح خودش که ازدواج باشه نمیرید. یعنی پیشنهاد پیشنهاد واقعی و کامل نبود. زمانی پیشنهاد کامل بود که به تعداد اون متجابس ها چیه. دختر نشته باشه دیگه. این واقعا نبود. بیان مطلب برای تنبوه اون احناد بود. توجه بده به این ها. احتاف دیگه تو کار بود. نه احتاف ازدواج و این ها. این نقطه هم که ارز کردن مهمه. نقاط دیگه هم هست. بسیار ممنونم. همین شنوانده بزرگوار سال دیگه ای و از برنامه پرسیدن. سالشون اینه که در سوره مومن آیه پنجه و هفت خداوند میفرماید که خلق آسمان و زمین مهمتره از خلقت انسان هست. پس میگه اگر این طور هست چرا خداوند در خلقت انسان به خودش تبریک گفته. نداشت به دوستان این که بحث اینجا بحث نگاه مادیه. به لحاظ مادی قد زمین آسمان کجا آدم کجا. هزاران ملیونها ملیارتا محرابر انسانی دیگه. میگه آسمان با همه عظمتش. زمین با همه عظمتش. حالا انسان که یه موجود کچیکه. تو زمین هم حتی جانداران دیگه هم هستن قید از انسان. بس اینجا نگاه نگاه مادیه. نه نگاه معنوی. اونجا هم مادامی که راجب خلق انسان صحبت میکرد. تبارک الله اصلا خالقی نبود. اون زمانی گفت تبارک الله اصلا که انشعناهو خلقن آخر. از روح الهی که درش دمیده شد. اون وقت گفت باریک الله. قبلش مثل بقیه موجود. اینجا اون قبل از دمیدن روح هست. قبل از دمیدن روح انسان چه فراموش باقی هیوانات باید. وقت یکی هیوان کجا و کل عالم کجا. از نظر مادی و اون گستردهی که نظام خلق داره برد. با اونم نگاهشون نگاه مادی بود. میگه که خدایی که این همه آسمان و زمین رو خلق کرده. ضرور نداره که دوباره مثل شما رو خلق کنه. و مثل شما رو که خلق کرده. نکته بعد این که خود انسان هم جزی از این عالم هست دیگه. میگه که خدایی که عالم رو به علاوه آدم خلق کرده. نمیتونه آدم تنها دوباره خلق کنه. اون که بزرگتری رو خدا خلق کرده. که یک جزی از کل عالم رو دیگه. پس دوباره میتونه خلقش کنه. بسیار ممنون و سپاس کذار از حضرت علی. از این که با سبر و حسنه مثل برنامه گذاشته به سآلات شنوندگان عزیزمون. پاسخ محسود و مفصل فرمودید. متشکرم. انشاءالله که در سرط و سلامتی باشید. و در برنامه آینده هم در خدمت حضرت علی باشیم. از شما شنوندگان گرامی که تا انتها با ما همراه بودید. تشکر و قدرانی میکنم. شما عزیزان میتونید با شماره تلفون 162 روابط مومی سازمان تماس بگیرید. و یا به سامانه 30162 پیامک بفرستید. و نظرها انتقادات و پیشنهادهای خودتون رو برای برنامه ارسال کنید. تا ما از نظرات شما استفاده کنیم. همه شما عزیزان رو به خدای بزرگ میسپارم. التماس دعا خدا نگهدار. موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی آیون خانم ها سلام علیکم. آیا میدونستید اگه حاجی در حال احرام کاری بکنه که خون از بدرداریه خانم ها سلام علیکم. خانم ها سلام علیکم. اگرچه قربانی کردن یه گوزفند متابق احتیاطه یعنی مستحبه که حاجی این کار رو انجام بده ارادت مند تغییرات ساعت پخش برنامه های رادیو معارف در سال 1404 برکرانه نور درس تفسیر حضرت آیت الله جوادی آمولی برکرانه نور شمبه تا چهار شمبه ساعت شش بام داد مهربان باشید مجلده صبحگاهی رادیو معارف مهربان باشید شمبه تا پنج شمبه ساعت شش و سی دقیقه گنج سعادت گنج سعادت هر روز ساعت هفت و چهر دقیقه گنج تو سینه ده اما باید که پیداش بکنی یا عمل بشید زندگی دیباز زندگی شیرین هست زندگی تک تک این ساعت ها زندگی دیباز شمبه تا پنج شمبه ساعت نه و پنجا دقیقه تا جمعه زهور من شک ندارم میرسدان فرصت ما تا جمعه زهور هر جمعه ساعت نه و پنجا دقیقه از برکت ما عصر جوانی مسابقه عصرگاهی رادیو معارف سرعت دقیقه حیجان عصر جوانی شمبه تا پنج شمبه ساعت هفته عصر جوانی رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت موسیقی موسیقی با حدف معرفی اهداف عملکرد ها دست million ها موسیقی Met weak forum English which treats redefince and dislike nationalemitist their graduating from higher education and are letting pass others' knowledge. It is ailsier of و با شعار هفته هم و هجده هم اردی به هشت ما شهر مقدس قوم سید الخلق قرآن اتران زاد قادی ارز عدب خواهیم کرد دعوت میکنم به مدت هفته دقیقه برنامه یادگار رو بشنوید یادگار بر صورت مرد بزرگ استاد عظیم واقعا استاد عظم به اون نزاهت اخلاقی به اون تهارت باطن به اون اخلاق خیلی خدمت کرد و ما خیلی مدیون این مرد بزرگ هستیم من به نوبه خودم که شاگردش بودم و همه کسانی که اهل فرهنگ تشعی و حسن فرهنگ شیعی آثار پر برکت این مرد بزرگ جو الان شما دارین میبینین و باید قدرهشون رو بدونیم خدا رحمتش من محروم الان تواتر واقعا من باید فکر کنم اگه نبود چه اتفاق میفته برای خود من چه اتفاقی افتاده بود اصلا نمیدونم من چی میشه بدم چی کار میکردم اون وقتی که پیانبر اکرم صلی اللہ علیه و علیه و سلم توی خاکا مینشست و با بچه ها بازی میکرد دائم اطرافیان و یاران حضرت از این کار پیانبر متحجب میشدن چون فکر میکردن کار پیانبر بالاتر از این حرف هاست که بشینه و با بچه ها هم کلام بشه و بازی کنه شما رو نمیدونم اما لعقل من که خیلی دوست دارم این نکتره بفهمم که چی میشه یه نفر از مقامات بسیار بالای علمی و معنویش میاد پایین تا با امثال ما هم کلام بشه دکتر قلام حسین دینانی شایرد علامه تبا تبایی رحمت الله علی علامه تبا تبا تنها یک فلسف نبود یک آرف بود نظرن و عملن که حال من در باره نظر عمل ایشون در ارفان چیزی نمیخوام صحبت کن مستحبی رو ترک نمیکنه در عمل حتی یک آرف بود یک فلسف بود یک فقیه بود شما اثار فقیه ایشون رو هیچ کدوم ندیدید نشنیدید یک فقیه تمام عیار یک اصولی تمام عیار شایرد آشمان دوسین بوده همه درست آشمان دوسین هم نقشته بود و داشت و همه اون موقع رفتیم خدمتشون که حالا اینها اجازه بدهین و حالا اصول شما خیلی عرضش منده اینو به جوری بدیم چاب کنم اینو و همون لحن خاص خود فرمون من بهل کفایه هست من بهل کفایه هست فلسفه رو نمیگو من فرد کفایه اما اصول رو گو من بهل کفایه دیگران هست هنو اینو برچه چاب کن هر دورانی یک کسانی هستن که علویتاشون با ملاکای جامعه فرد داره و خودشون میفهمند که دارن چه خدمت بزرگی میکنن اینطوری میشه که یکی مثل علامه تبا تبایی رحمت الله علیه که استاد مسلم ارفان و اخلاق و فلسفه و قرآن بود میاد یک کتاب ساده به اسم تعالیم اسلام واسه یه آموزش مدرسه مینویسه حجت الاسلام صداقت از دقدقه های علامه میگه که چطور شد این کتاب رو نوشت خلایی که در برنامه درسی مدارس مذهبی و دینی اون زمان وجود داشته این پوشش داده بشه خب اون مدرسه مدرسه علوی بوده که به مدیریت جنابای کربازشیان و همچنین محروم آی روزبه خصوصا به درخواست اون تاجر تبریزی و به خاطر رفع این یاز محروم علامه تبا تبایی در مدت حدود مثلا چندی ماه از مهر ماه سال 42 تا آزر ماه این کتاب رو نگارش کردن جناب آقای جعفریان توی اون کتاب جریان ها و سازمان های مذنبی سیاسی ایران ایشون اونجا مطرح کردن که این کتاب برای کلاس پنجم و شیشم مدارس وابسته به جامعه تعلیمات اسلامی بوده و مثلا اون کتاب در واقع درست داده بشه آدمی مثل علامه تبا تبایی کسی نبود که بیکار باشه دائم مشغول فعالیت و نوشتن و تدریس و جلسات متعدد بود خجاله بزنید سال 42 علامه تبا تبایی بنوان یه شخصیت در واقع برجسته علمی که آثاری مثل اصول فلسفه دارن مثلا بخشایی از علمیزان قادر اون زمان تعلیم شده بوده بری باز علامه تبا تبایی به خاطر اون نیازی که احساس میکردن با یه قلم خیلی روون ساده این کتاب رو برای خلاصه اون مدرسه و مدارس این چنینی تعلیم کردن علامه تبا تبایی توی اون سالهایی که مشخول نوشتن کتابای مهم مثل تفسیر علمیزان بود دقدقه ی آموزش بچه ها رو هم داشته و به دیگران هم توصیه میکرده هوای بچه ها رو داشته باشن حجت الاسلام قنبریان از تأثیر علامه روی شاگرداش میگه مثل شهید مرتزا متحری اون کاری که مرحوم شهید متحری انجام داد کتاب داستان راستان رو تعلیف کرد این هم با همین ملاک بود با ملاک نیاز سنجی و پر کردن اون خلعی که توی جامعه وجود داشی شهید بزرگوار شهید بهشتی به همراه یک فرد دیگری کتابی به اسم شناخت اسلام دارن که اون هم مثلا به همین انگیزه نگارش شده و کتاب های دیگری که توی همین فضا هست جالب توجه بدونید که کتاب تعالیم اسلام با حمایت یه عالم دینی یا یه استاد دانشگاه نبوده در سال چهل و دو این کتاب به درخواست یکی از تجار و در واقع خیلی رین تبریزی به اسم مرحوم آقای کاغذیان ببشته شده علامه شخصیتی داشت که پای حرف همه جون مکتب عالمی نشسته بوده و جهان اندیشهاش وسیع و آزاد بوده و حتی از هم صحبتی با دانشمندان قربی هم استقبال میکرد و جلسات متعدد با هانری کربن داشته استاد دینانی از شاگردان علامه است و شخصیت استادش رو اینجوری تعریف میکنه مرد بزرگ فیلسوف از قبیلهشون که اسفار درست بده زیاد داشتیم و داریم در زمان ایشون هم داشتیم اسم نمیخوام ببرم چون اونام استاده من بودن نمیخوام اسم ببرم من همه اونا رو دیدم و پیش همه شون درست خوندم خیلی نگو حالا اسفار گویی خوبه بود بیانش خیلی بیان قوی نبود حافظه خوبی نداشت علامه خیلی هم خوش بیان و تلقل لسان نبود اما در حوضه تفکر امق اندیشه امق اندیشه هم باز ممکنه خیلی امیق باشه اندیشه شون این صفت که میخوام به ایشون بدم نه من بدم داشت و من کشف کردم آزادی اندیشه اینه که غرب تحصیل کردن میدونن آزادی اندیشه یعنی چه غرب رفته ها بهتر آزادی رو میدونن یعنی چه شبه ما خیلی ندونیم فکر نمی کنم من کمتر آدمی من در عمرم در آزادی اندیشه مثل این مردی دارم هر چی میخواهد دلتنگه هر مسئلهید که ما مطرح میکردیم جدیدتری مسئله روز و کهانیتری مسئله آلا تو گویی قبلا روش فکر کرده بود و حالا میخواست ببینه چه خبره و دقدقه داشت سایر استاده اگر از حوضه اصفار یه چیز ازش میپرسید حسل نداشتن میگفت اینجوری میکن این مرد نه تو همه جا میرفت آدمی آمد و دقدقه داشت که بفهمه هم خودش فکر کرده بود هم میخواست بفهمه حتی از ادنا تلبه که این چی تازه چی خونده چی میگه گفش تیز بود بر حرف تازه در جهان که بگیره این خسلت رو من در کم ترکسی دیدم و در این مرد میدیدم وقتی علامه تبا تبایی با علاقه و اشتیاغ پای حرفا و اندیشه های دیگران مینشست میتونست بفهمه که خلعه های آموزشی ما کجاست و بچه ها چه نیازهایی برای آموزش توی مدارس دارن اینطوری دلش آروم قرار نداشت و برای بچه ها قلم میزد اون احساس نیاز هستش احساس نیاز هستش که این آلمان پرهیزکار این آلمان خازع و خاشع دست از اون علوم امیق و پیچیده که شاید نگارش اون کتاب ها برایشون از نظر مشهور شدن معروف شدن تو محافل علمی مطرح شدن بهتر هم باشه اما اینها رو میگذارن کنار میان برای دانش آموزان کتاب نویسن این به خاطر احساس نیازه نکتش اینجاست یعنی احساس نیازی که علامه تبا تبایی کرده اومده این کتاب رو نویشته یا کتاب شیعه در اسلام رو یا کتاب قرآن در اسلام رو برخی از دانشمندان و علمای ما هم مانند علامه تبا تبایی همینطور بودن ملاک نگارش ملاک تحلیف برای اینها این بوده که میومدن نیاز سنجیم میکردن که ببینن نیاز جامعه چیه جامعه الان به چه چیزی احتیاج داره تا ما اون احتیاج رو بتونیم رفت کنیم جالب توجهه که علامه از زبان ساده و گویا برای نویشتن کتاب تعالیم اسلام استفاده کرده شاید برای همه ما سخت باشه از غالبی که توش هستیم در بیاییم و یه جور دیگه بنویسیم اما علامه با توجه به مخاطب شناسی دقیقی که داشت این کتاب رو نویشت عدد بیات این کتاب و غلط این که علامه دارن باید خب علامه یک محقق و در واقع فیلسوف و مفسر درجه اول هستن در اینجا