بیان دیگری است از همون که لا اجمعا الا عبد خوفاین در این دنیا خوف داشت دیگر روز قیامت خوف نخواهد داشت السلام علیکم و رحمت الله اللهم صلی على محمد بسم الله الرحمن الرحیم و بهی نستعین اللهم صلی على محمد و آل محمد و اجل فرجهم خدمت امیرشم و شنونده های محترم از فخش شبکه رادیوی معرف سلام عرض میکنم صبح شما به خیر از اتون دوت میکنم که امروز هم با ما همراهی بفرمایید اولین برنامه رو ترقیم اتون بکنیم برکرانه نور به مدت سی دقیقه این برنامه امروز اختصاص داره به بیان و بخشی از نکته های تفسیری آیات شریفه 94 و 95 سوره مبارکه ماعده توسط مفسرانی قدر حضرت آیت الله جوادی آمولی حفظه الله وما نا اوصلنا من قبلی که الا رجالا نوحی ایده ایده فاسألو اهلن فاسألو اهلن فاسألو اهلن فاسألو اهلن فاسألو اهلن فاسألو اهلن فاسألو اهلن فاسألو اهلن فاسألو اهلن فاسألو اهلن فاسألو اهلن فاسألو اهلن فاسألو اهلن مردمی که اگر سوسمار گیرشون می آمد یه شکار لذت وخشی بود به جایی رسیدن که از آهو سرفه نظر کردن این لیبلواننکم الله و شیع من سید تنال و عیدی کن و ریما حکوم ناظر به همین است در جریان صبح هده بیه که حیوانات شکاری فراوانی اینها را همراهی می کردن تقشع نزور اونا کاملا ساخته شدن و به در این راه برای ساختن انسان ماه مالک رمزان است و ایام حج اینا دوره تمرینی است اگر کسی در یک ماه از بسیاری از گناهان به پرهیزد بعد ساخته خواهد شد چه این که اگر در دوره احرام حج و عمره هم از بسیاری از تبایی ها به پرهیزد بالاخره خوب ساخته می شود این آیه اول یعنی آیه 94 سرفصل این دو آیه بعد است که در باری سید برری است که در باری سید برری اما این که فرمود خود آیه قتل سید را تحریم می کند نهی است اما اون مسید را یعنی حرام شدن گوشت او را و مردار شدن او را که حتی پوست او قابل دباغی نیست به تطهیر نمی شود این را باید سنت بیان کند این در اقل تفسیر است گاهی ایمه علیه مسلم تطبیق می کنند که این همون جری است مثلا اگر در آیه در باری فضیلت مؤمنین سخنی به میان آمد این مثلا می فرمد این ها منظور احل بیتن یا گروه خاصی را نام می برند این تطبیق است این دیگه تفسیر نیست این در مفهوم دخالت نمی کنند بیودی برای مایز اکنه می کنند منطقه این اصل جامعه را بر بعض از مسادق تطبیق می کنند منطقه بر مصطاق کامل تطبیق می کنند یه آیاتی که در زم کافران و منافقانه است بر یه گروه خاصی این ها تطبیق می کنند نه این که تفسیر بکنند وگرنه لازم می آید که اون گروه خاص که منغرس شده این آیه منغرس شده باشد دیگه پیامی نداشته باشد فقط تلفزش مونده باشد این که در بعض از زباییات آمده است قرآن یجدی مجد شمس و القمر این جر همون تطبیق است این که در تفسیر شریک الویزان زیاد کلمه جر یه بکار برده می شود می فهمون منباب تطبیق و جری است این استلاح جری از اون حدیث گرفته شد که قرآن یجدی مجد شمس و القمر یعنی مثل شمس و قمر می تابد بالاخره هر کسی در معرض این نور قرار بگیرد از اون استفاده می کند و اون یه اصل کلیست که قابل تطبیق است و این اشخاص مستاق و هستند و مگرایی هستند پس یه تطبیق و جری داریم که کار به تفسیر ندارد مفهوم به وصعت خود باقی است منتا این ها مستاقی را مشخص می کنند یا مستاق کامل در ایمان یا مستاق کامل در کفر نفاق یه وقت است نه تبین می کنند تفسیر می کنند مفهوم مثلا وسیع نیست اینا توسعه می دهند یا مفهوم وسیع است اینا تضییق می کنند با ذکر قیدی با ذکر شردی با ذکر مانعی در محدوده او به وحی الهی آگاه می شوند به دخل و دسرف می کنند باز به وحی الهی این همون تبین و تفسیر است که بوده اهل بهد در ایمان سفرده شد ذات اقدس اله و پیغمبر صلی اللہ علیه و سلم فرمود و همین سمست رو همه اهل بهد در ایمان سفرده شد و اهل بهد دارند که تاریتل و قرآن کریم هست پس مرز تفسیر و تبین از مرز جری و تطبیق کاملا جدا است در این جا که به همون لا تقتل و سید اینا یه تفسیری دارند تبینی دارند ظاهر لا تقتل و سید حرمت سید است یعنی حرمت قتل سید است اما حالا اگر کسی این کار حرام رو انجام داد تکلیفن وضعا هم اون می شود حرام و می شود مردار طوری که پوست و با دباقی هم قابل استفاده نباشد این رو باید روایت بیان کند چین که روایت بیان کرد وقتی روایت مشخص کرد که اون مسید میته است اون وقت این مغیر اطلاقات دیگر خواهد بود در باره محرمات بعضی از آیات عدم تعرض دارد بعضی از آیات تعرض عدم اون آیاتی که عدم تعرض هست نزیر همون آیه سفه و می سوره این واعده که قبلن گذشت ومدهور ربط علیکم المیتتو ودمو و لحمون خنزیره وما اوهل لغیر الله بهی و المنخلقتو و الموقوزتو و المتردیتو و النتیهتو وما اکل السبعو وما زبه ون تستقسمو بر ازلام این آیه لسان نفی ندارد که معدای اینا حرام نیست مگر کسی از این سیاق مصر استفاده کند وقعا این آیه محرمات رازه ایک می کند پل جمعه نه بل جمعه نه یعنی جمعه محرمات همین ها هستن و لاغید بنابراین اگر از لا تقتل و سید با کمک روایات ما استفاده کردیم که اون مسید هم حرام هست گرشه قنوان میته برو احتیاغ نشود این مزاهمه با آیه سه سوره ماعده نیست و تعارضی هم در کار نیست و همون چه در سوره انعام آمده یعنی آیه سد و چهل و پنج سوره انعام آمده که لسانش لسان حسر است قهرن اون چه که از لا تقتل و سید و انتو محرم به دست آمده به کمک روایات که این مسید مردار است و حرام هست این مقید اون حسر آیه سد و چهل و پنج سوره انعام خواهد بود که فمود قل لا اجدو فی ما اوهی علی محرم انعام قاعم یتعام اوهو الا یکون میتتن او دمن مسفوهن او لحم خنزیرن و همون طوری که محرمات دیگر اضافه شده است به این حسر تقیید شد این لا تقتل و سید و انتو محرم هم به وسید روایات ثابت شده است که این مسید حرام هست اون هم مقید این حسر آیه سد و چهل و پنج سوره انعام خواهد بود این در حقیقت حفصیر است مطلعه بردان است که این که فرمود و انتو محرم ظاهرش این است که شما حرامید حرامه و معنای محرم نه حرامید یعنی داخل در حرمید بلکه حرامید یعنی داخل در احرامید برخی ها خواستن بگوید انت حرامون شامل هر دو قسم میشود چون حرام جمع حرام است حرامم یعنی محرم محرمم یعنی دخلت حرم و دخلت احرام استفاده چنین معنای جامعید از حرامه به معنای محرم کار آسانی نیست گرچه میتوان گفت احرمه کسی که داخل در حرم شد میتوان گفت احرمه یعنی دخلت الهرم اما به طور جامع کلمه حرام اطلاق بشه برد حرامه به معنای محرم محرم هم ام Dee از کسی که داخل در احرام باشد یا داخل در حرم کار آسانی نیست اون به برکت روایات حل می شود بنابراین آیه بعید از که سیده در حرم را بگیرد سیده در حال احرام را یقینا می گیرد چه این که من آیه دوم سوره ماعده که فرمود ازا حللتون فستادو در قبال آیه اول که فرمود غیر محل سیده و انتوم هروم اونجا همین طور است ازا حللتون یعنی ازا اخرشتون من الحرم یا اخرشتون من الهرام دومی که هست احلال یعنی از احرام بیرون آمدن اما اولی یعنی احلال یعنی از حرم بیرون آمدن اون برکت روایات حل می شود مطلع بعدیان است که این که فرمود و من قتله و من کم متعمدن این دیگه یقینا شامل حال خطا و سهونستیان نمی شود اگر کسی در حال خطا شکار کرد اشتباه هم شکار کرد آیه اون را نمی گرد ولی به وسیل روایات مسئله سیده خطایی ملحقه به سیده عمدی که این در حقیقت تبیان و تفسیر است این دیگه گریه تطبیق نیست بیان زالک این است که اگر غیدی وارد مورد قالب شد معناش این نیست که از همون آیه و از همون جمله می شه اطلاق استفاده کرد معناش این است که اگر یک دلیل مطلق دیگری داشتیم این دلیل توانه تقیید او را ندارد نه این که از این دلیل می توانه اطلاق استفاده کرد یعنی از وربائبکم ولاتی فی حجورکم من نسائکم ولاتی دخلتون بهنه این کلمه فی حجورکم وارد مورد قالب است وارد مورد قالب است یعنی چی؟ یعنی اگر یک دلیل دیگری دلالت کرد که ربیب مطلقا حرام است چه در هجر شما باشد چه در هجر شما نباشد این آیه که گفتیم فی حجورکم مقید اون اطلاق نیست چون این غید وارد مورد قالب است نه این که خود این آیه اطلاق دارد بنابراین این که فرمود و من قتله منکم متعمدن چون شعن نزولش قتل عمدی سید بود و در اون مورد وارد شده است بگو این که این غید مفهوم ندارد اما معنای این که این غید مفهوم ندارد این نیست این آیه مطلق از خطه عرم شان می شود معناش این است که اگر یک دلیل دیگری آمده گفته که قتل خطعی هم کفار دارد این آیه مزاهمه اونیست برای این که این غیدش برای آن است که موردش مورد تعمد بود بنابراین روایاتی که می گوید قتل خطع و سهونسیانم مثل قتل عمدست وجود اون روایات لازم است و اگر اون روایات نبود هرگز ما نمی توانستیم کفاره قتل خطعی را اثبات بکنیم و اون تفسیر و تبهین است دیگه جریه تطبیق نیست و این متعمدن چون شعن نزولش قتل عمدی سید بود وارد شده است وگنه مفهوم ندارد دماننده هم مطلعه بعدیان است که اینگه فرمود فجزاون مثل ما قتل منن نهان چون این سوره ماعده در اواخر عمر شعیف پیغمبر صلی اللہ علیه و سلامه نازل شده است در سوره مکی اجمالا به این که خداوند چند جفت انا آم آفرید ایرو زکف و این که اینا مماثل همان زکف فرمون بعد در سوره ماعده که مدنی است اینها مماثل اون را باید بدید اینها مسبوغ به سابقه بودن آیه شش سوره زمر اینست که خلقکم من نفس واحدت انتومت جعال منها زوجها و انزلیه زره لکم من الانعامه فمانیت ازواج هشت جفت را خدا برای شما آفرید این ازواج هشتگان را در سوره مبارک انعام تبین فرمون آیه سدو چهلو سه و سدو چهلو چهار سوره انعام اینست که فمانیت ازواج من الزعنف نینه و من المعوث نینه گوزفند نرمادش یا وحشی و احلی بوز وحشی و احلی و من الابرف نینه و من البغرف نینه خوب اون زعن و معذوب عبل و بغر این میشه ازواج سمانیه چهار جفت که در حقیقت ازواج سمانیه هستن من الزعنف نینه و من المعوث نینه بعد تمود و من الابرف نینه و من البغرف نینه این هر کدام وحشی و احلی دارن پس بنابراین اگه در سوره ما ایده فرمود فجزا اون مخلومان قتل من النعم این ها فیل جنبه سابقه داشتون و قیمت لحظه بعدیان هست که چون منظور تماثل در خود اون حیوان هست نه تماثل در قیمت این مسئله مطرح هست که آیا مماثل من جمیع جهاد باشد یا تماثل فیل جمله کافی است یعنی اگر گوزفنده وحشی را کشد گوزفنده احلی باید بدهد مماثل او باشد در کچکی و بزرگی نر اومده بودن در همه خصوصی یا نه چون چه گوزفندی را کشد گوزفنده وحشی رای گوزفنده احلی اگر بدهد کافی است حالا چه کچک چه بزرگ ظاهر مماثله آن است که نه تنها در اصل نو در شخصیت مماثله اون باشد و اگر کسی چنین استظهاری را از این اما را نکرده است نوبت به اصل رسیده است میشه اقلو اکثر و در اکثر براحت جاری میکند یعنی میگوید اگر حیوانی دا که کشد بزرگ بود حیوان دیگری که مثل اوست در نو نه مثل اوست در شخص او را به عنوان کفاره میپردازد اگر اون اما را یعنی ظاهر لفظ در تفهیم تماسل شخصی کتاه بود فقط تماسل در اصل نو را فهمون نوبت به اقل و اکثر رسید البته براحت جاری میکند ولی شاید تماسل شخصی لازم باشد گدشته از تماسل نوی مثل ما قتل منن نعم مطلع بعدیان است که فهمون یهکم بهی زباقدل این منکن یعنی دو تا کارشناس عادل اگر خود این محرم که سیاد است خودش کارشناس است منطق قتلش قتل عمدی بود که آیه این عنوان کرد است این در این حال که کارشناس است حرف او مسموع نیست چون عادل نیست فاسق شد با اسیان و اگر قتلش خطع و سهو نسیان بود چون کارشناس است حرفش مسموع است هم برای خودش هم برای دیگران مگر اینکه متهم باشد و از اون جهت حرفش مسموع نباشد یا لاغل حرفش برای دیگران مسموع است پس اگر دو نفر سید کردن حرف هر کدام نسبت دیگری حجت است اگر هر دو کارشناس بودن و قتلشون هم قتل خطعی بودن قتل سیدشون قتل خطعی بود و اما آیه چون ناظره به قتل عمدی است و در سیاه قتل عمدی ذکر شده است این یهکم بهی زواعدل منکم شامل خود این سیاد نمیشود برای اینکه این قتلش عمدی است و قتل عمدی معصیت است و قتل عمدی که معصیت بود انسان را از عدالت اصغاز بکنه به فقص میگشوند فَجَزَاءٌ مِثْرُ مَنْ قَتَلَ مِنَ النَّعَامِ یهکم بهی زواعدل منکم مطلع بعدیان است که این و انتم هروم مطلق است چه اینکه آیه بعد هم که فرمود وَهُرِّ مَعَلِكُمْ سَيْدُ الْبَرِّمَادُمْتُمْ هُرُمَا مُطلق است و آیه اول سوره مائدم که فرمود غیر محل سیده و انتم هروم همه این ها مطلق است چون هروم جمع حرام است حرام هم یعنی محرم و محرم یعنی دخل افراد احرام لیکن این آیه ناظر به احرام عمره است نه به احرام حج بعد اینکه فرمود حدیان بالغ القعبه به احرام ش احرام حج بود و تن به این تباهی داد کفرتم ولا رفیقهای محرم� حج در منار نهریا زgender ضعف می شوه لاكفي اهرام غمز لازم فرمود بیان می شود و اگر اون روایات مشخص کرد این دیگه این تدیم بالغر کعب مزاهم اونیست برای این که شعن نزولش مسئله احرام هده بیه بود اینها احرام عمره بسته بودن چون احرام حج از خود مکه بسته می شود و جریان سلح هده بیه اگر اینها راه پیدا می کردن احرام احرام عمره بود نه احرام حج چون شعن نزولش احرام عمره بود و کفارات احرام عمره در مکه باید نهر یا زف بشه باید از اینجا فهم بود حدیم بالغر کعبه پس مزاهم دلیل دیگری که می گوید در حال احرام سید کفاره دارد چه احرام حج چه احرام عمره مزاهم اطلاق اونیست برای این که این شعن نزولش مربوط به احرامه عمره بود نظیر متعمدن بنابراین گرچه و انتوم حرام از این جهد که محفوفه به ما یسلهو للغرینیت است نمیشه از او اطلاق گرفت ولی به برکت روایات دیگر معلوم می شود که این غی توانه اون را ندارد که اطلاق انتوم حرام غیر محل سیده و انتوم حرام و مانندان را تغیید بکنند خب او کفارتون تعالیم این گفتن کفارتون در وسط اولی و سومی نشانه آن است که همه این را جنب اقوبت دارد خود همین کفاره است گفتن کفاره نازم نیست که این که فرمود خود این جزا کفاره است دیگر گفتن کفاره نازم نیست مثل این که به کسی مردی یا زنی کسی را وکیل کرده گفته که فلونکست را برای من عقد بکن این هم در هنگام اجراع سیغ عقد میگوید زوشت و موکلی خب زوشت و موکلی لازم نیست حالا احتیاط میکنیم برای باز بودن مسئله بره این آقید باید معظوم باشد به این شخص هست دیگر لازم نیست بگوید باید زوشت و موکلی چه اگر بگوید زوشت و مرد المعلومه که ها کذا کافی است منطور باز شدن مسئله میگوید زوشت و موکلی خب یشتر اتا این یکون العقد و معظوم هست خب اینجا که معظوم هست دیگر لازم نیست بگوید معظوم بکنی که گاهی برای اهمیت مسئله باز بودن مسئله این چی نیست این چی نیست حالا کسی وکیل بود و نگفت موکلی باطل باشه که همین که بگوید مرد معظوم را با زن معظوم من عقد کردم اینها را به عقد هم در آقادم شرم کافی است به عقد هم بستی میشود چون آقاد باید معظوم باشد به هست یا باید ولی باشد یا وکیل این شخص هم وکیل هست کلمه توکیل که دیگه نباید در متن سیقه عقد عقص بشود که انسان میرود به عنوان وکارت یک چیزی برای کسی بخرد مگر در اجرای سیقه بیب میگوید که برای وکیل هم میخرد این همون که نیت میکرد برای وکیل کافی شخص باید فضولی نباشد این فضولی نیست گاهی برای بازبوده مسئله که بعد مشکلی پیش نیاید یا بعض از نکات فوت نشود انسان این کلمات رو عقص میکنه اینجا هم این کلمه کفاره بین اول و سیوم قرار گیره تا روشن بشود این حلقات سگانه رو کفاره هست یعنی جنبه اقوبت برد خلاصه او کفارتون که این کفاره عبارت از تعام و مساکین هست او عدل و ذالکه یا معادل او یعنی او رو قیمت میکنند برابر او تعام عرضی ها ببین میکنند اونگاه برای هر یک چارک یک روز روزه یا هر دو چارک یک روز روزه که این طبقه روایات باید تعییم بشود روایات هم در زمین مختلف هست او کفارتون تعام و مساکینه او عدل و ذالکه سیامن بعد زمن این که فرمود فجزاؤن زمن این که فرمود او کفارتون تسلیح کرده فهمون لیزوغ و بال امره یعنی اینا برای تنبیه هست نبرای تدهیر تدهیر راه دیگری دارد اقوبت بودن چیز دیگر هست پاک شدن چیز دیگر هست اینا کیفر هست اما تعالیه درجه مطلب دیگر هست فهمون لیزوغ و بال امره بعد فهمون افلا و اما سلف این افلا و اما سلف در باره گناهان کفار که قبلن آلود بودن هم آمده هست نزیر الاسلام و یجوب بوماغه قبله همین که قبل از اسلام یا قبل از نازل شدن این دستورات یا قبل از اسلام آوردن اونها زمینه کیفر فرهان بود و خداوند بر اساس اون زمینه عمل نکد و صرف نزکت جا برای افه هست خب همین حدیث رفت لسانش که لسان امتنان هست رفعان امتیت هست امتنان در جایی سفرهان که زمینه برای معاخزه باشه خب در حال صحب و نسیان که انسان مکلف نیست زمینه هست برای این که تحفظ و مقدمات ممکن هست شارع مقدس تحمیل بکنن ولی نکرده هست همین که زمینه باشد جا برای امتنان هست جا برای افه هست جا برای مقفرت هست و مانندان پس برابرنه اشکال مرحوم مقدس عرقبیدی وارد نیست ایزای شنوش اصراع دارن که این یقفه الله و مانقدس صلف مربوطه به قبل از نزول آیه یا قبل از اسلام و امثال دارک نیست گناهانیست که با نازل شدن این آیه شخص انجام میدهد و با کفاره بخشوده میشود اما بحث سید بحری فموند اهل لکم سید البحری و تعامهو متاع لکم و رستیاره و هرمه علیکم سید البره مادمتم هرمه فموند این هرمتها مال سید سهراییست و گنه سید دریایی شفارهای دریایی براتون حلال است انواب اقسام ماهی فلسطار بر شما حلال است هم سیدش هم مسیدش و هم اصل این شی بر شما حلال است هم این که خودتون سید کنید حالا اگه خودتون سید نکدید دیگری سید کرده است بر شما تعامه و حلال است ماهی براتون محرم حلال است چه خودش سید بکند چه دیگری احل لکم سید البهره و تعامه متاع لکم تمتیعن و التزازن لکم وره سیاره سیاره یعنی مسافرین فموند در حال احرام چه برای شما که محرمین و چه برای دیگران که اهل احرام نیستن سید دریایی رواست احل لکم سید البهره و تعامه متاع لکم وره سیاره سیاره در استراغران هم مسافره است که سائرین هست حالا ممکن است کسی احرام بست و از راه های دور از بخشی اونا که محاضی میخواستن احرام بندن یا مثلا کسی که از شیره احرام بسته است در بین راه اگر سیدی نصیب شد سید دریایی یا کسانی که از راه های دورتری با کشتی می آمدن سابق و از وسط دریاه یارن محرم شدن میتونستن سید دریایی داشته باشن یعنی شما مشتراتون با این حل میشه کسانی که مسافرند و محرم نیستن اونا مشترشون حل میشه شاید از این سیدو بر که تقرار شده است و قتل اخذ نشده است و اصل سید حرام شد سید یعنی مسید نیه یعنی شکار یعنی اون هیوان شکاری برشما حرام است شاید از اطلاق سید البهر سید یعنی مسید یعنی این ذات برشما حرام است مثل اون رواد از این بتبان متلبی را استفاده که روایات بو متلب پرداختن بروهای این است که شکار هیوان سهرائی حرام است راه نمایی حرام است طور اندازی هرام است راه بندی حرام است اشاره کردن و راه نمائی سیاد حرام است اگر کسی خودش سید نمی کند ولی سیاد راه نمائی میکند که فرونجا بود یا با چشم و دست اشاره میکند یا کیفیت سید و یادش میدهد همه اینها برو حرام است که در روایت دارد راه نمائی نکن اشاره نکن نگیر راه رو نبند برای این که این ذات برشون در این مدت احرام حرام است نظیر حرمت علیکم الخبر که استفاده کردن خرید و فروشش ساختنش هم رو نقلش همه شرام است اگر کسی این کالاهای خمری را جا به جا کرد اجارش هم باطر است چیزی طلب نمی کند چون کار شباه منصور بود چون این ذات متعلق حرمت است