مهمون بودن پس تبل به نام امام رزا زده می شد تبلو به نام امام رزا سلام علیه زده می شد ولی بهرش مهمون می بود و امام رزا این کار را این هدف مهمون را خونسا کرد وقتی حضرت دیر بار خلافت نرفت و مهمون مصیر بود که حضرت حتما ولی اهدی را قبول کنه حتی تحدید کرد حضرت فروت پس من به این شد قبول می کنم که در امور جاری کشور من مداخله نکنم این فرصت را برم ولی نه که بسیاری از مردم بسیرت داشتن علاقه داشتن ولی آیا این افراد بسیرت افراد دارای شایستگی مدیریت این همه بودن که کشور را بتونن دیدارای کنن در اختیار امام رزا بودن این نبود استاد من منظورم از بسیرت فقط این نیست که اینا برحال اینا مقام امامت امام را قبول داشتن خیلی مهمه این را باید قبول داشته باشن تا پشت سر ایشون حرکت کنن مردم اون موقع توست اون شیعه ای که مدد نظر ما هست اینا بودن یا نبودن بودن ولی کافی نبودن کافی نبودن همین بله خیلی متشکر 304 این کود شناسایی پرسمان تاریخی است سمانه پیامکی رادیو مان ابتدا کود 304 را در متن پیامک وارد کنید و سپس پرسش خود را از کارشناس محترم برنامه بپرسه سمانه پیامکی رادیو مان 30550 چرا از دسته علی بعد از افتخالیفه حکومتشونو از مدینه به به کوفه منتقل کردن محبت کنید پسفه کنید برای من ممنون میشم آقا پیشوی جاوگو باشن ممنون از شما شنونده ازیز در خدمت استاد پیشوی هستیم که پاسخ شما رو بدن بله در مورد این که چرا امیرون ممنین علی علی صلی اللہ علیه وسلم در زمان خلافتشون مقر حکومت را از مدینه به کوفه منتقل کرد اجمال قضیه اینه که از همون اوائل خلافت علی علی صلی اللہ علیه وسلم هنوز شش ماه نشده بود جنگ جمل پیش آمد که میدونیم تلهب و زبایر و آیشب و بقایی بنی امیب و اون غارتگران بیت المال و رقیبان سیاسی علی علی صلی اللہ علیه وسلم و منافقان قریش رفتن و بلوای جنگ جمل رو به وجود آوردن و جنگ جمل در کنار بسره اتفاق افتاد که از شهرهای ایراقه و امیر المومنین علی علی صلی اللہ علیه وسلم از هجاز و مدینه مجبور شد بره به جنگ اینا چون اینا رفتن شهر بسره را اشغال کردن خونریزی کردن معموران بیت المال را کشدن ایده زیادی از مسلمان بیگناه را کشدن در بسره از هجاز یعنی از بسره از مدینه از هجاز مجبور شد تشیب بره به ایراق و نهایتن در جنگ جمل اینا شکست خوردن و تلهه کشته شد زوبیر در آستانه جنگ منصرف شده از میدان جنگ رفت بیرون و کسی در بیرون میدان جنگ او را کشد و شکست خوردن یه دم اسیر شدن بقایی های بنیومگن فرارت کردن رفتن پیش معاویه در شان و چون محرک اصلی اینا ها معاویه بود و معاویه به اینا دلگرمی داده بود و معاویه به اینا خط داده بود که حکومت علی تسبیح نشده برید کوفه و بسره را تصرف کنید و همچنین معاویه تو اون زمان بیعت نکرده بود و ادعای خلافت میکرد البته خون خلیفه مختور عثمان را بحانه قرار میداد برحال مسئله اصلی پیش از جنگ جمل معاویه بود متا قائل اینا جلو افتاد حضرت فکر کرد که عملی نیست که حالا که تا ایراق تشفا برده و ایراق هم مرز با شامه و نزدیک به شامه از این همه مسافت برگرده به هجاز و تازه با معاویه مثلا برنامه را شروع کنه اینه که سلا دید که هنوز که در ایراق و نزدیک شامه وضع معاویه را روشن کنه از طرفی دیگه مردم کوفه به دعوت امیر و المومنین علی علیه السلام دوازده هزار نفر نیرو فرستادن به کمک در این جنگ امتحان شایسته دادن مردم کوفه شجاع بودن زمان امام حسین سلام لالی حوادیسی که بر اینا گذشته بود اینا را از اون حالت سلخشوری و شجاعت خلصه بیرون آورده ولی کوفه از روز اول به عنوان پادگان ساخته شده بود در ساله هفته هجرن اهل کوفه بدونی که امیر و المومنین خودش سابقه حکومت چیزی اونجا داشته باشه فقط به تشویق یاران امیر و المومنین امسار مالکه اشتر یا دوستانی که از اونجا داشتن دوازده هزار نیرو تویان تا دوازده هزار نفر نقش شده نیرو بسیج کردن و طبعا ایده از اینا شهده های جنگ جمل بودن بنابراین استنباهات میشه که از درد لازم دید به کوفه کوفه بسره اردو در ایراغه دیگه حالا که تا ایراغ تشوردن تشیب ببرن از مردم کوفه تفقد کنن که چنین امتحان شایسته دادن پس اصل رفتنشو به کوفه میتونه جنبه تفقد و دلداری و تشکر از مردم کوفه داشته باشه و همه حالا ازواب تفقد تشکر تشیب بود چرا اونجا موند جوابش ارز میکنم که اونجا موند که در همه ایراغ که هست و نزدیک شامه تکلیم معاویه روشن کنه ولی ازا بعد از استقرار در کوفه باب مکاتبه را با معاویه باز کرد قبل جنگ سفین قبل جنگ سفین که دهجل بلاغه را اگر کسی ملاحظه کنه نامه هایی در قسمت نامه هایی دهجل بلاغه بخش اعظم نامه های نهجل بلاغه در پاسخ نامه های معاویه هست نامه هایی زیاد بین طرف این رد و بدل شد و حضرت پیک فرستاد جریر ابن عبدالله بجلی که از پیرمرده بود و یمنی بود او را فرستاد پیش معاویه تمام تلاش های لازم رزد انجام داد و معاویه کتاه نیامد و منجر به جنگ سفین شد و همین جور حضرت عملا گرفتار شد و دیگه عملا اصلا نشد که به مدینه برگرد اصحاب اقدود چی ها بودن؟ از کجا زمانت میکردیم؟ از قزی خب اصلا پیشبایی سوال رو شنیدیم خواهش مندم که در این زمین توضیح بفرمید خداوند متعال از اصحاب اقدود در آیات اولیه سوره مبارکه بروج مطرح کرده بسم الله الرحمن الرحیم و سماع ذات البروج و اليوم الموعود و شاهد و مشهود آیه چهار قتل اصحاب الاخدود النار ذات الوقود اذ هم علیها قعود و هم علا ما یفعلون بالمؤمنین شهود و ما نقم منهم الا ان یؤمنو بالله العزیز الحمید الذي له ملک السماوات والارف والله على كل شیء شهید بنابراین اصحاب اقدود را خداوند متعال ازشون یاد میکنه در اولی سوره بروج اجمالا میفهمیم از این آیه که اصحاب اقدود کسانی بودن که مؤمن بودن خداشناس بودن و اقدود بمانه گوداله و خندقه اصحاب اقدود یعنی کسانی که در گودال از آتش به جرم خداپرستی و به جرم خداپرستی و به جرم ایمانه به خداوند متعال در گودال از آتش اینا ریخته شدن و اونجا سوزنده شدن و کشته شدن ترجمه چند آیه که خوندم از آیه چار تا نو اینجوریه ترجمه فارسی تقلیبش اینجوریه که خداوند متعال میفرماید مرگ و عذاب بر شکنجگران صاحب گودال باد یعنی اونایی که اون گودال را کندن و این دیرا اینجوریه سوزندن مرگ بر اونا باد یعنی خدا محکم میکنه گودال های پر از آتش شعولور هنگامی که کنار آن نشسته بودن یعنی اینا کسانیه که این اصحاب اختر را ریختن چوزها اینا را سوزندن اینا کنار گودال نشسته بودن اینا را تماشا میکردن سختن اینا را تماشا میکردن و هنگامی که در کنار آن نشسته بودن با آنچه را نسبت به مؤمنان انجامی دادن با خونسرده تماشا میکردن هیچ ایراد بر اونها یعنی اونایی که سختن و مؤمن یعنی خدا شناس بودن هیچ ایراد بر اونها نداشتن جز این که به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودن اجمال مطلبی که از این آیات شریفه استفاده میشه اینه که ادهه مؤمن بودن به خداوند مطال ایمان داشتن ادهه اینا را عذاب کردن و عذاب هم به این جور بود که در گودال از آتش اینا را ریختن و سوزندن و با خونسرده هم نشسته بودن کنار گودال اینا را تماشا میکردن سؤال اینه که اینایی که کشته شدن کیا بودن و کیا اینا را کشتن قضاان از اینا شسم این بره تفسیر های مختلفی و اقوال مختلفی هست که در تفسیر نمونه و امساقی تفسیر نمونه در جز ایسیوم در تفسیر سوره بروج مطرف شده پیشنهاد میکنم عزیزان علاقه من یا این برادر گرامی سؤال کنده میتونن به تفسیر جز ایسیوم قرآن مجید جلده بیست و ششم تفسیر نمونه میتونن مراجعه کنن اقوالی آمده از جمله یه قول اینه که کسانی که کشته شدن مسیح های نجرانی بودن و کسانی که اینا را اینجوری کش زونواس یهودی بود که مدتی به یمن مسلط شده بود البته پیش از زور اسلام پادشاه آمد در یمن و از قبیله بنی حیمیر بوده حیمیری ها حکومت تشکیل دادن در زمان قدم سیسیل حیمیری ها معروفه این از حیمیری ها بوده بلاخره دین یهودی را قبول کرد در حاله که در یک از مناطق یمن به نام نجران هنوز مردم مسیحی بودن و حاضر نبودن دین یهود را بپذیرن و اطرافیان زونواس او را تحریک کردن لشکر کشی کرد و آمد و این مسیح ها را مجبور کرد که دست از دینشون بردارن و اینام تسلیم نشدن و دستور داد گودال های کندن و اینا را در اون گودال سوزندن یه قول اینه که مقصود به اخدود اینام سپاس کذارم بحرمند شدیم همچنان ما را همراهی بفرمید چما شنواندگان عزیز رادیو مارف سخنان گوهربار استاد پیشبایی را میشنوید 304 این کود شناسایی پرسمان تاریخی است پیامکی رادیو مار ابتدا کود 304 را در متن پیامک وارد کنید و سپس پرسش خود را از کارشناس محترم برنامه بپرسید سپس خود را در متن پیامک حالا میدونیم که سیستله پلید و منفور بن امی در سال 132 هجری منقرش شد سال 132 هجری بنی عباس از سالها پیش شاید مثلا از دو دهه پیش فعالیت سیاسی زیزمینی میکردن یعنی فعالیت های تبلیغی میکردن خیلی سازمان یافته مدیریت شده و معصر و امدتن از دو احرام استفاده میکردن البته اوامل مختلفی دست به دست هم داد موجب انقراز این سیستله پلید شد که امدتن به خودشون برمیگرده ظلم و ستمی که کردن به دتهایی که گذاشتن نفرتی که نسبت به خودشون در مردم ایجاد کردن و ایلت مبرخان شموردن ولی به نظر میرسه دو ایلت از همه اینا معسیز تر بوده و از این دو ایلت بنی عباس بنمان احرام فشار یا به اسطلاح سکوی پریش استفاده کردن این دو ایلت خیلی معصیر بوده یکی تحقیر موالی توسط بنی امیه به این صورت که بنی امیه حکومتشون نجات پرستانه بود نکومت عربی بود سبقه عربی داشت بنابرای موالی را موالی وقتی گفته میشه در تاریخ یعنی عجم عجم هم که اون زمان امدتا ایرانی ها بودن هر نجاتی که غیر عربی بود جایی در حکومت بنی امیه نداشت اینا از حقوق اجتماعی محروم بودن به منصب های کلیری هیچ وقت نمیرسیدن قضات از بیشترینیه از بین اینها انتخاب نمیشد مسئولان حتی مسئولان رده دوم از بین انتخاب نمیشد و هیچی ایک از موالی حق ازدواج با یک زن عرب حتی زن عرب با دینشین نداشت ایمه جمعه از میان اینا انتخاب نمیشد قانون شده بود هنجار شده بود هنجار شده بود و موالی از این جهت خیلی راسته رنج می بردن بنی عباس از این نقطه زعف بنی امیه استفاده کردن راز این که اینا از نیروی ایرانیه استفاده کردن ابو مسلم ایرانیه را بسید کرد از خراسان نیرو بسید کرد مثلا میگن ابو مسلم خودش از نجاد عرب نبود این جهتش این بود همینجا در داخل پرانتیز ارس میکنم که در تاریخ اسلام سه نفر از کسانی که به قدرت رسیدن در موضع خلافت و حکومت موالی را تفقد کردن و سعی کردن که حق اینا را به اینا برگردونن حق مساوی به اینا با عرب بدن چون که در اسلام عرب وجه هم نداریم لا فضل عربی نالا عجمی ولا لیعبیده حالا اسود الا به توقا بنی امیه اینکه کار را می کردن دقیقا با نص تعلیم اسلام مخالف بود اولینشون امیر المومنین علیه علیه صلاة و سلام بود در زمان خلافتش خیلی تلاش کرد حقوق پایمال شده بنی امیه را که البته بنی امیه روی کار نیامده بودن ولی در زمان خلیفه دوم در موردنا مثل بنی امیه رفتار شده بود در زمان امار بن خطاب هم نسبت به موالی تبعیز ایمان می شد ایشون هم تفکر عربی داشت امیر المومنین سعی کرد تفقد کنه از موالی و این به مذاق بزرگان عرب خوش نمی آمد و کارشه هنی کردن و یکی از مشکلات حکومت علیه السلام که موجب رنجش ایده از خواد شد و کارشه هنی کردن همین حمایت علیه السلام از موالی بود و این اصنادش در دوران حکومت علیه السلام فرابان یکی دیگه که از اینا تفقد کرد مختار بود مختار هم گرچه حکومتش و قدرتش یک سال بیشتر نبود ولی اون زمان بیشتر نیروهای مختار از موالی بود و سعی کرد از موالی تفقد کنه از بنیومیه هم عمر امن عبدالعزیز که در رأس صده هجری به خلافت رسید اونم بیش از دو سال بیشتر خلافت نکرد اون هم سعی کرد موالی را تفقد کنه و این تبعیزی که در مورد موالی اعمال شده بود از بین ببرد همون که سب به امیر المومنی همون همون این چند تا اقدام خوب کرد یکی چند پس دادن فدش بود ارز کنم که لغو این بخشنامه لعنتی سب و جسارت به امیر المومنی علیه السلام بود یه اقدام اجتماعی دیگه شم همین تفقد از موالی بود در هر صورت بنی عباس آمدن از این نقطه زعف بنی امیر یکی تحقیر موالی بود و تبعیز نسبت به موالی یعنی ایرانیان بود استفاده کردن یک دوبوم این آمیری که برمان احرام فشار بسیار مؤثر و سکوی پرش بسیار مؤثر استفاده کردن مظلومیت بنی هاشم و علویان و فاطمیان بود در رأس اونا شهادت امام حسین علیه السلام و شهادت زیده امن علیه امن الحسین که خیلی جفا کردن اون مرد بزرگ بعد از اینکه شکست دادن سرش را از بدن جدای کردن جسدش را به دار زدن مدتها بالای دار بود و بعد آوردن پایین سوزوندن و خاکسترش را برباد دادن خیلی ناتوان مردانه بیسابقه بود بله بله خیلی خیلی ناتوان مردانه و کی نتوزانه عمل کردن بنی عباس از اینا استفاده کردن در اون سالهایی که فعالیت سیاسی تبلیغی از کدام سازمان یافته و مدیریت شده میکردن به مبلغانشون آموزش میدادن میگفتن از مظلومیت پسراموهای ما بگویید شهادت حسین امن علیه را بگید شهادت زیده امن علیه امن حسین را بگید شهادت شهادت یهی ابن زید پسراموهای زیده شهید را بگید و اینا میگفتن بازگون میکردن و افکار مردم را تهیج میکردن بنابراین اینا مدت ها فعالیت سیاسی زیرزمینی میکردن و حکومت بنی امیه مبرخان مینویسن از زمان هشام ابن عبدالملیک روب زرف رفت تا اون که از سال 128 هجری وارد فازه نظامی شد فعالیت اینا منی عباس تا اون زمان در فازه سیاسی بود از سال 128 وارد فازه نظامی شد یعنی از نظامی و به صورت چیز با هم درگیر شدن لشکرکشی با هم درگیر شدن و اون مدت چهار سال اینا مشخوله درگیر نظامی بودن تا اون که ابو مسلم و خراسانه از خراسان در اون سال در روز ایدفتر در یک از روزهاهای منطقه خراسان پرچم را برفراش و حرکت کردن به صور ایراق یعنی به صور قرب آمدن و حالا آخرین جنگی که از می کنم تیم کننده بود حالا این در سال 132 هجری اتفاق است آمدن در منطقه موسل یعنی این فاصله دیگه هیچ مانعی براشون نبود دیگه مانعی ها را درهم می شکستن درهم می شکستن قومت ها را درهم می شکستن و رفتن جنگ تیم کننده در موسل در حدود 20 کلومتری کوفه در کنار رودخانه زاب دو لشکر با هم روبرو شنن ابو مسلم از یک طرف و مروان ابن محمد آخلن خریفه بنی امهیه که این مرد از مردان رشید بنی امهیه بوده ولی بد موقع به قدرته رسید و در تاریخ به این لقب دادن مروان حمار یعنی این خیلی تحمل زیاد بود به نظر می رسه این ها چون شکست خوردنن نخواستن از این تجلیل کنن این اشاره به مقاومت ویه آدم مقاومی بوده زربه ها را تحمل می کرده شکست ها را تحمل می کرده ولی خب دیگه بنی امهیه دیگه پاش سر خورده بود دیگه قابل مندن نبود با آخرن نیروی آخرن خلیفه امهوی اونجا روبرو شدن و مروان شکست خورد این مروان قیر از اون مروان بله قیر از اون مروان این شکست خورد و فرار کرد بنابراین نیروشون شکست خورد و سپاه ابو مسلم خراسانه پیروز شد و سپاه مروان کنار رود زاب شکست خورد و خودش کشترن شد فرار کرد و رفت درد مست ترورش کردن و کشتر شدن و اینجوری شد که تمام شد و این سلسل مقررش شد و سپاه ابو مسلم خراسانه پیشتوی کرد و رفتن در کوفه که یکی از مراکز اصلی فعالیت بنی عباس بود در کوفه عرض کنم که عبالعباس صفا اولین خلیفه عباسه به قدرت هست استاد پس این شما مروانیان رو با بنی امهیه در حقیقت چفت و پس زدید دیگه بله بنی امهیه دو شاخه بودن استرهایم یا خاندان صوفیانه خاندان مروانی و اولی هر دو از بنی امهیه بودن متا دو شاخه شدن خاندان صوفیانه خاندان مروانی به این صورت که بعد از صلح تحمیلی امام حسن سلام دلیل با معاویه عملا معاویه به خلافت رسید دیگه کل حکومت اسلام کل حکومت بر کشور پهناور اسلامی به دست معاویه افته و معاویه پسر ابو صوفیان بود از اینجا به بعد را تا معاویه دوم میگن خاندان صوفیانه یعنی معاویه پسرش یزید و پسر او معاویه دوم اینا رو میگن خاندان صوفیانه بعد از معاویه دوم مروان مشهور به خلافت رسید با توافقی که در اون قبیله اختلاف پیش آمد یعنی یه جوری مساله سیاسی کردن که مروان به خلافت برسه پسر یزید خالد ولی عهد بشه و مروان بیوه یزید را تزوید کرد یعنی به دبستان سیاسی کردن و مروان نه ماه بیشتر خلافت نکرد مرد دارد نه زنشونه کشتش بر زنش که بیوه یزید بود کشتش خفش کرد این مروان همون مروان خبیسه که دشمن آل علی بود همون بود که خیلی خیانت کرد همون بود که در جنگ جمل بود همون بود که داماد اثمان امن افان خلیفه سبون بود همون بود که در فاجه حره در کشتار مردمت که راه نفوز از خندق به داخل مدینه را به سپاه یزید نشون داد این خیلی عمل همون بود که تبعید شد بله همون بود که در بچهگی با پدرش حکم ابن عبیل آز تبعید شده بود به تایب این نه ماه بیشتر خلافت نکرد و پیشگوی امیر المومنین علیه علیه صلاة و سلام در جنگ جمل تحقق یافد این در جنگ جمل اسیر شد حسنین علیه صلاة و سلام آوردنش محضر امیر المومنین عرض کردن یامیر المومنین حالا اجازه بده این با شما بیعت کنیم حضرت فرمود منگر این در مدینه با من بیعت نکرده بود این در مدینه با من بیعت کرده بود حالا مجددن مثلا بخواد بیعت کنیم لوبایه انی بیعده لنق ازا بی استه یا به سبته که اشاره به اون مایستقبه و ذکروهه که مضمونش اینه که این فرمود کفون یهودیه این دستیه دستیه دستیه خیانتکاره این آدم وفادار نیست از ذره حفش کرد و فرار کرد رب مواویه پیبست اونجا عمیر المومنی به دنبال این بیان فرمود که این از حکومت خیلی بهره ناچیزی خواهد داشت به اندازه که سگ دوروبر لب و لوچه و دمبینیشو بلیسه الله حافظ بله در همه حدا بهره ناچیزی از حکومت داشت که تحقق یا بیش از نه ماه خلافت نکرد و فرمود امت اسلامی از دست فرزندان این روزگار سیاهی خواهند داشت از مروان به بعد میگه مروانیان تا سال 132 هجری که این همون قرش شدن همین دودمان مروان دیگه ای که پس از دیگری خلافت کردن و تا گاهی یکی میمورد پسرش ولیعت میشود گاهی اموش ولیعت میشود گاهی برادرش ولیعت میشود ولی از این دودمان خارج نشدن و سال 132 که منغرست شدن سپاس کذارم استاد پیشوایی یه سری بطاق فرمان میزنیم و برمیگردیم اشانالا در خدمت شما عزیزان خواهیم بود سپاس کذار ق Socrat احوال بASim فدت شما بشین continentج Andal pishaaa نشانی نیم از ظهارد تنacle خوب Woo'a ركpe woo'a رسی آَه شمال ما ادار قسمان هم از nizu محل SRight حو دروار یعنی مام nog محل محل يدب اله حول این لغه من بعد برنità سر امریکا اون موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی