1 0:00:00 --> 0:00:04,980 سوالی در آمده این بحث دارید یا نظری در مورد اون دارید 2 0:00:04,980 --> 0:00:09,340 میتونید با شماره تلفنهای راوتومی رادیو معارف تماس بگیرید 3 0:00:09,340 --> 0:00:17,520 شماره های 329 10 551 و 329 10 552 با پیش شماره 025 4 0:00:17,520 --> 0:00:25,820 یا از طریق پیام کتاه سوال و نظرتون رو ارسال بفرمید به سامانه 30553 5 0:00:25,820 --> 0:00:35,660 خدا انشالله به همه ما توفیق بده تا در تمام زوایا زندگیمون آمل به احکام دین باشیم 6 0:00:35,660 --> 0:00:38,920 و برکات خدا در زندگیتون انشالله جاری باشه 7 0:00:38,920 --> 0:00:43,300 همه شما رو به خدای متحال میسپریم خدا یار رو نگهدار شما 8 0:00:43,300 --> 0:00:51,400 از این که امروز هم با ما همراه بودین و برنامه دین و زندگی رو شنیدین خیلی ممنونیم 9 0:00:51,400 --> 0:00:55,660 یادتون نره اگه میخواید دوباره بشنوید یا اونو برای خودتون زخیره 10 0:00:55,820 --> 0:01:00,200 کنید برنامه کاربوردی ایران صدا رو توی گوشیتون نسب کنید 11 0:01:00,200 --> 0:01:02,300 رادیو مارف رو انتخاب کنید 12 0:01:02,300 --> 0:01:07,920 بعدش از بخش برنامه ها یا آرشیو زمانی برنامه رو بشنوید یا اونو زخیره کنید 13 0:01:07,920 --> 0:01:13,280 از همراهیتون با دین و زندگی ممنونیم خدا همراه همیشگی زندگیتون باشه 14 0:01:13,280 --> 0:01:14,640 یا علی مدد خدا نگهدار 15 0:01:25,820 --> 0:01:55,800 موسیقی درسته 16 0:01:55,820 --> 0:02:25,800 موسیقی درسته 17 0:02:25,820 --> 0:02:55,800 موسیقی درسته 18 0:02:55,820 --> 0:03:25,800 موسیقی درسته 19 0:03:25,820 --> 0:03:55,800 موسیقی درسته 20 0:03:55,820 --> 0:04:25,800 موسیقی درسته 21 0:04:25,820 --> 0:04:55,800 موسیقی درسته 22 0:04:55,820 --> 0:05:25,800 موسیقی درسته 23 0:05:25,820 --> 0:05:55,800 موسیقی درسته 24 0:05:55,820 --> 0:06:25,800 موسیقی درسته 25 0:06:25,820 --> 0:06:55,800 موسیقی درسته 26 0:06:55,800 --> 0:07:25,780 موسیقی درسته 27 0:07:25,800 --> 0:07:55,780 موسیقی درسته 28 0:07:55,800 --> 0:08:25,780 موسیقی درسته 29 0:08:25,800 --> 0:08:55,780 موسیقی درسته 30 0:08:55,780 --> 0:08:57,780 موسیقی درسته 31 0:08:57,780 --> 0:09:25,760 موسیقی درسته 32 0:09:25,760 --> 0:09:55,740 موسیقی درسته 33 0:09:55,760 --> 0:09:57,760 موسیقی درسته 34 0:09:57,760 --> 0:10:25,740 موسیقی درسته 35 0:10:25,740 --> 0:10:27,740 موسیقی درسته 36 0:10:27,740 --> 0:10:55,720 موسیقی درسته 37 0:10:55,740 --> 0:10:57,740 موسیقی درسته 38 0:10:57,740 --> 0:11:25,720 موسیقی درسته 39 0:11:25,740 --> 0:11:27,740 موسیقی درسته 40 0:11:27,740 --> 0:11:55,720 موسیقی درسته 41 0:11:55,740 --> 0:11:57,740 موسیقی درسته 42 0:11:57,740 --> 0:12:25,720 موسیقی درسته 43 0:12:25,740 --> 0:12:27,740 موسیقی درسته 44 0:12:27,740 --> 0:12:55,720 موسیقی درسته 45 0:12:55,740 --> 0:12:57,740 موسیقی درسته 46 0:12:57,740 --> 0:13:25,720 موسیقی درسته 47 0:13:25,740 --> 0:13:27,740 موسیقی درسته 48 0:13:27,740 --> 0:13:55,720 موسیقی درسته 49 0:13:55,740 --> 0:14:25,720 موسیقی درسته 50 0:14:25,740 --> 0:14:27,740 موسیقی درسته 51 0:14:27,740 --> 0:14:55,720 موسیقی درسته 52 0:14:55,740 --> 0:15:25,700 موسیقی درسته 53 0:15:25,700 --> 0:15:49,460 سید حسین حالا دیگه اونو خوب میشناخت. قضال دختری از سادات رزوی بود که پدرش سید صحاب با حمله مغلها به کشمیر پراهنده شد و قضال در کشمیر به دنیا آمده بود. اون میماری و هنر رو از پدرش به عرص برد و شیفده ی آمختن بود. دختری که خاندان سلطان اونو مثل دختری از نسل دربار دوست و بهش اعتماد داشتن. 54 0:15:49,460 --> 0:15:55,180 سید حسین بعد از جارو کردن و آپاشی حیات لب ایوون نشست و با خودش گفت 55 0:16:19,460 --> 0:16:30,640 سید حسین تو فکر بود که قضال سادات در لباس و ردای مردانه از راه رسید. 56 0:16:30,640 --> 0:16:36,120 مثل همیشه سر بزیر بود. با تکون دادن سر سلام کرد و وارد مکتب خونه شد. 57 0:16:36,460 --> 0:16:40,700 سید حسین دوست داشت بیشتر اونو بشناسه. اما به خودش نهیب زد و گفت 58 0:16:40,700 --> 0:16:48,300 سید حسین تو برای تبلیغ دین آمده نه سرکشیدن در زندگی و شخصیت آدم ها. 59 0:16:48,300 --> 0:16:51,760 سید حسین تو فکر بود که صدای رفیقش حبیبو شنید. 60 0:16:52,060 --> 0:16:54,280 تا خیلی نمی آیی سید؟ 61 0:16:54,280 --> 0:16:58,600 تو برو حبیب. منتظر می مانم تا بقیه شاگردانیز بیایند. 62 0:16:58,820 --> 0:17:05,220 حبیب سر تکون داد و رفت. سید حسین به احترام و انتظار مهموناش تو چارچوبه در ایستاده بود. 63 0:17:05,440 --> 0:17:10,940 همین که گذشت دومی شاگرد اومد. بعدم سومی شاگرد. کم کم همه اومدن. 64 0:17:10,940 --> 0:17:17,680 سید حسین وقتی خیالش از اومدن شاگردان نشاهد شد به سمت مکتب خونه رفت و نگاهی تو اتاق چرخوند. 65 0:17:17,960 --> 0:17:23,240 غزال ساداد جای همیشه گیش نشسته بود. نه دفتر و کتابی داشت و نه غلمی. 66 0:17:23,700 --> 0:17:29,760 سید حسین درسو شروع کرد و حبیب ادامه داد. کمی بعد جلسه پرسش و پاسخ شروع شد. 67 0:17:30,040 --> 0:17:34,840 هر کسی سآل کرد و جوابی گرفت. اما غزال ساداد ساکت بود و حرفی نمی زد. 68 0:17:34,840 --> 0:17:38,420 می دونست اگر حرفی بزنه صدای دخترونشون رو لو می ده. 69 0:17:38,540 --> 0:17:41,680 کمی که گذشت ایکی از شاگردان سید سآلی کرد. 70 0:17:41,800 --> 0:17:44,900 سید حسین رو به غزال ساداد کرد و گفت. 71 0:17:45,320 --> 0:17:48,800 از شما می خواهم سؤال برادر من را پاسخ بگوید. 72 0:17:49,120 --> 0:17:51,820 البته در حد توانتان نبیشتر. 73 0:17:52,040 --> 0:17:55,100 سید حسین اینو گفت و به غزال ساداد نگاه کرد. 74 0:17:55,360 --> 0:17:58,940 یه دفعه زربان قلبش تون شد. نفهمید چی شد. 75 0:17:58,940 --> 0:18:02,420 تا به خودش اومد دید جایی که غزال نشسته بود خالیه. 76 0:18:02,820 --> 0:18:06,900 اون رفته بود. هفت روز گذشت و دوباره جمعه از راه رسید. 77 0:18:07,200 --> 0:18:10,980 سید حسین مثل همیشه حیات و آب و جارو کرد. 78 0:18:11,120 --> 0:18:13,280 اما غزال ساداد نیومد. 79 0:18:13,560 --> 0:18:14,960 دوبامین هفتن گذشت. 80 0:18:15,180 --> 0:18:17,680 چشم سید حسین به درخوشک شده بود. 81 0:18:17,900 --> 0:18:21,520 هیچ خبری از غزال ساداد نبود. 82 0:18:28,940 --> 0:18:39,940 موسیقی 83 0:18:39,940 --> 0:18:45,900 یک ماه گذشته بود و سید حسین از غزال ساداد هیچ خبری نداشت. 84 0:18:46,240 --> 0:18:50,160 شرم نمیذاشت از سلطان زینلا بدین خبری از غزال بگیره. 85 0:18:50,480 --> 0:18:52,020 سلطان هم چیزی نمیگفت. 86 0:18:52,360 --> 0:18:56,140 سید حسین به غصر میرفت و تدریس میکرد و برمیگشت. 87 0:18:56,140 --> 0:18:58,920 اون یه روز دل از کوچه پس کوچه های محلیه. 88 0:18:58,940 --> 0:19:28,920 اون یه روز دل از کوچه پس کوچه های محلیه. 89 0:19:28,940 --> 0:19:35,180 من آشق شدم و نامم بر سر زبان ها بیفتد و نزده سلطان بی نام و بی احتبار شدم. 90 0:19:36,280 --> 0:19:45,240 برای همی میخواهم به جای خلوت بروم که خون آزادانه در رکهایم جریم پیدا کند و گناه هایم بی شرم سرخ شود. 91 0:19:45,740 --> 0:19:48,580 سید حسین رفت و زیر یکی از درختانش است. 92 0:19:48,860 --> 0:19:52,060 بعد نفسشو تو سینه حبس کرد و فریاد زد. 93 0:19:52,060 --> 0:19:58,060 من سید حسین رزوی قمی جوانی اهلیم. 94 0:19:58,940 --> 0:20:03,300 لقوم و سادات رزوی آشق شدم. 95 0:20:04,120 --> 0:20:08,200 آشق دختری هنرمند از سرزمینم ایران. 96 0:20:08,940 --> 0:20:12,620 من آشق غزال سادات شدم. 97 0:20:13,200 --> 0:20:15,940 سید حسین گفت و رو سبزها دراز کشید. 98 0:20:16,380 --> 0:20:19,520 حس دل پذیری وجودشو پر کرده بود. 99 0:20:28,940 --> 0:20:35,820 سلطان زینالا بدین در تالار قصرش نشسته بود که حبیب وارد شد. 100 0:20:36,020 --> 0:20:38,280 سلطان به استقبالش رفت و گفت. 101 0:20:38,580 --> 0:20:42,560 خوشحال من کردید رفیق. خوشحال من کردید. 102 0:20:42,760 --> 0:20:46,400 حال سید حسین دوست محبوب من چطور است؟ 103 0:20:46,400 --> 0:20:48,120 خدا روشاک خوب است جناب سلطان. 104 0:20:48,120 --> 0:20:54,980 چه عجب یاد ما کردید. کم پیش آمده که غیر از روز درس به قصد ما بیایید. 105 0:20:55,260 --> 0:20:58,920 حتما کار من جای گیر کرده است و به مشکل برخواست. 106 0:20:58,940 --> 0:21:00,900 خورده ایم که به دیدار شما آمده ایم. 107 0:21:01,200 --> 0:21:10,080 تا باشد مشکل و گره در کار دوستان بیفتد تا به این وسیل چشم و دلمان به دیدارشان روشن شود. 108 0:21:10,380 --> 0:21:12,160 شما لطف دارید جناب سلطان. 109 0:21:12,440 --> 0:21:15,640 حالا چه کمکی از دست من ساخته است؟ 110 0:21:15,640 --> 0:21:20,260 خواسته ای از شما دارم که امیدوارم آن را جسارت تلقی نکنید. 111 0:21:20,280 --> 0:21:22,860 این چه سخنیست دوست من؟ 112 0:21:22,860 --> 0:21:24,420 حبیب فکر کرد و بعد گفت. 113 0:21:24,600 --> 0:21:26,440 از شما درخواست می کنم. 114 0:21:26,440 --> 0:21:31,400 هم سرتان گلاب بانو نیز در این دیدار ما حضور داشته باشند. 115 0:21:31,880 --> 0:21:39,520 سلطان زینالا بدین انتظار هر نوع خواهش و تمنایی رو داشت جز درخواستی که حبیب کرده بود. 116 0:21:39,740 --> 0:21:42,060 سلطان لحظه ای ساکت شد. 117 0:21:42,460 --> 0:21:46,800 حبیب که متوجه حال آشفته یه سلطان شده بود باخنده گفت. 118 0:21:48,420 --> 0:21:50,340 خیلی از جناب سلطان. 119 0:21:50,820 --> 0:21:56,060 حضور گلاب بانو ضرورتی دارد که نمی شود و دان راناتی ده گرفت. 120 0:21:56,060 --> 0:22:00,620 اگر زحمتی نیست از ایشان به خواهی در این دیدار حضور داشته باشند. 121 0:22:00,940 --> 0:22:04,920 به حضور و سخنان و راه نماییشان بسیار نیازمنده. 122 0:22:05,060 --> 0:22:09,960 سلطان وقتی اسرار بیش از حد حبیبو دید لبخندی زد. 123 0:22:10,140 --> 0:22:18,060 بعد پیشکار فیرشو صدا کرد و از اون خواست به قصر بانو بانده رو از گلاب بانو بخواد به تالار قصر بیاد. 124 0:22:18,320 --> 0:22:20,920 پیشکار اطاعت کرد و از تالار بیرو رفت. 125 0:22:20,920 --> 0:22:27,260 بعد از رفتن اون حبیب رو به سلطان کرد و گفت این لطف شما را هیچگاه فراموش نخواهم کرد. 126 0:22:27,340 --> 0:22:29,080 نه من و نه سید حسین. 127 0:22:29,380 --> 0:22:36,920 در عجبم که شما دو دوست که مانند یک رو دهد و بدن هستید و همیشه با همید چرا امروز از هم جدا شده اید؟ 128 0:22:37,740 --> 0:22:39,480 مسلحت هی درکار است جناب سلطان. 129 0:22:39,780 --> 0:22:44 باید سید حسین در مکتب خانه می ماند و من به حضور شما می رسیدم. 130 0:22:44 --> 0:22:48,880 اگر خدا بخواهد شما نیز از این مسلحت متلخ خواهید شد. 131 0:22:48,940 --> 0:22:50,940 سلطان شونه ای بالا انداخت. 132 0:22:51,120 --> 0:22:54,020 کمی که گذشت گلابانو وارد تالار شد. 133 0:22:54,500 --> 0:22:59,320 حبیب به احترام اون بلند شد و سلام سید حسین رو به اون رسوند. 134 0:22:59,580 --> 0:23:03,400 سلطان و ملکه بی سبرانه منتظر بودن تا حبیب حرف بزنه. 135 0:23:03,660 --> 0:23:05,720 حبیب صداش رو صاف کرد و گفت 136 0:23:05,720 --> 0:23:11,960 من سید حسین رزقی رو از کودکی می شناسم. 137 0:23:11,960 --> 0:23:13,960 در مکتبی درس می خواندم که 138 0:23:13,960 --> 0:23:17,760 پدرش صاحب و سازنده و گرداننده یانجا بود. 139 0:23:18,240 --> 0:23:22,400 سید بزرگ خودش کار آموزش ما را به احتراشد. 140 0:23:22,740 --> 0:23:28,480 از کودکی همو غم و شادی من و سید حسین با همو در همگیره خورده بود. 141 0:23:28,800 --> 0:23:32,860 اکنونیز به لطف خدا و کمک شما مکتب خانه را انداختیم 142 0:23:32,860 --> 0:23:36,500 که می دانیم هم خیل دنیا دارد و هم خیل آخرت. 143 0:23:36,500 --> 0:23:41,600 خدا خیلت بدد حبیب قلب من به دهن من آمد. 144 0:23:41,980 --> 0:23:43,260 اینها را که می دانیم. 145 0:23:43,260 --> 0:23:45,140 حرف اصلی را بزن. 146 0:23:45,520 --> 0:23:49,700 از همان مسلحتی که حرفش را می زدی سخن بگو. 147 0:23:50 --> 0:23:51,580 گلابانو با لبخند پرسید. 148 0:23:52,080 --> 0:23:54,540 کدام مسلحت جناب سلطان؟ 149 0:23:54,540 --> 0:23:57,440 قرار است حبیب بگوید بانو. 150 0:23:58,500 --> 0:24:00,140 خواستم مقدمهی بگویم. 151 0:24:00,400 --> 0:24:03,140 آخر این راه و رسم سخن گفتن است. 152 0:24:03,140 --> 0:24:07,820 سخن گفتن نزده ما نیازی به مقدمه چینی ندارد حبیب. 153 0:24:08,100 --> 0:24:09,080 بسیار خوب می گویم. 154 0:24:09,580 --> 0:24:13,140 دوست، برادر و همکارم جناب سید حسین، 155 0:24:13,260 --> 0:24:16,880 این رزوی این روزها حس دیگری را تجربه می کنند. 156 0:24:17,340 --> 0:24:20,780 حسی که تابه حال برایش گنگ و محالود بود است. 157 0:24:20,980 --> 0:24:21,580 حسی نو. 158 0:24:22,240 --> 0:24:24,980 جنروزی بود حالش را دگرگون می دیدم. 159 0:24:25,260 --> 0:24:28,780 اما نه او لب به سخن می گوشد و از حالش می گفت. 160 0:24:29,040 --> 0:24:30,740 نه من جرات پرسیدن داشتم. 161 0:24:31,040 --> 0:24:35,880 مدتی گذشت تا این که سرانجام سید سکوتش را شگست. 162 0:24:36,420 --> 0:24:40,740 گویا دیگر دلش طاقت کشیدن آن بار را نداشت. 163 0:24:40,740 --> 0:24:43,280 از کدام بار سخن می گویی هم؟ 164 0:24:43,280 --> 0:24:48,240 جناب سلطان، سید ما عاشق شده است. 165 0:24:48,780 --> 0:24:53,440 با شنیدن این حرف، سلطان زینلا بدین و همسرش گلابانو به هم نگاه کردن. 166 0:24:53,640 --> 0:24:56,340 کمی که گذشت، سلطان روبه حبیب کرد و گفت. 167 0:24:56,340 --> 0:25:01,160 عشق مانند هواست و انسان به هوا نیاز دارد. 168 0:25:01,340 --> 0:25:05,740 تا زندگی هست باید عاشق بود و با عشق زندگی کرد. 169 0:25:06,360 --> 0:25:09,340 حال این معشوق خوشبخت کیست؟ 170 0:25:09,340 --> 0:25:12,760 اصل کار همینجاست. 171 0:25:13,660 --> 0:25:17,060 معشوقه ایشان غزال سادات است. 172 0:25:17,700 --> 0:25:23,500 همان بانوی که با لباس مبدل به جلسات درس سید می آمد. 173 0:25:23,500 --> 0:25:26,480 اوز که دل رفیق ما را روبوده است. 174 0:25:26,920 --> 0:25:30,640 از همین رو خود سید به دیدار شما نیامد. 175 0:25:30,780 --> 0:25:34,500 شرم داشت از این که خواسته دلش را بگوید. 176 0:25:34,960 --> 0:25:39,320 از من تقاضا کرد تا مزاهم شدم و از شما بخواهم پادرمیانی کنید. 177 0:25:39,340 --> 0:25:46,340 و اگر غزال سادات خانم دل به این وسط دارند و راضیند آن دو را به هم برسانیم. 178 0:25:47,120 --> 0:25:56,620 اما اگر راضی نیستند سید حسین نیز این هجران را به جان می خرد و دیگر نامی از ایشان نخواهد برد. 179 0:25:57,020 --> 0:26:00,620 چه کسی بهتر است سید حسین؟ 180 0:26:00,620 --> 0:26:02,760 من نیز به این وسط راضیم. 181 0:26:03,200 --> 0:26:06,420 اما بهتر است نظر غزال را نیز دویا شویم. 182 0:26:06,420 --> 0:26:09,280 او خود باید برای زندگی و آینده. 183 0:26:09,340 --> 0:26:13,520 و مردی که می خواهد تمام عمرش با او باشد تصمیم بگیرد. 184 0:26:14,380 --> 0:26:19,840 امشب او را نزد خود دوت خواهم کرد و پیام این خواستگاری را به او خواهم رساند. 185 0:26:20,680 --> 0:26:24,480 پاسخش را هرچی باشد با پیکی به شما می رسانم. 186 0:26:24,860 --> 0:26:29,220 نظر بانو هرچی باشد برای ما نیز محترم خواهد بود. 187 0:26:29,540 --> 0:26:33,640 دل حبیب پیش رفیقش سید حسین رزوی بود و فکرش به فردا. 188 0:26:33,640 --> 0:26:36,560 و جوابی که باید منتظرش می موندن. 189 0:26:39,340 --> 0:27:06,640 موسیقی 190 0:27:06,640 --> 0:27:07,240 موسیقی 191 0:27:07,240 --> 0:27:09,240 وقت شما عزیزان شنونده به خیر و نیکیده. 192 0:27:09,340 --> 0:27:11,040 باشه سپاس گذاریم که 193 0:27:11,040 --> 0:27:13,100 همچنان همراهی می کنید 194 0:27:13,100 --> 0:27:15,300 برنامه های خودتون رو از این رسانه 195 0:27:15,300 --> 0:27:17,400 دینی رادیو معارف 196 0:27:17,400 --> 0:27:19,140 دقیقا بخواهم ساعت رو 197 0:27:19,140 --> 0:27:21,380 بهتون اعلام بکنم 21 و 26 198 0:27:21,380 --> 0:27:23,120 دقیقه است شاید بخوایید ساعتاتون 199 0:27:23,120 --> 0:27:25,100 رو تنظیم بکنید 200 0:27:25,100 --> 0:27:26,840 عرض بکنم خدمتون که ما 201 0:27:26,840 --> 0:27:28,940 از رسانه ایران صدا هم 202 0:27:28,940 --> 0:27:30,840 قابل شنیدن هستیم این رسانه 203 0:27:30,840 --> 0:27:33,180 در واقع این برنامه کار بردی 204 0:27:33,180 --> 0:27:35,240 کاملا رائیگان هست و میتونید 205 0:27:35,240 --> 0:27:36,840 از پایگاه انترنتی ایران 206 0:27:36,840 --> 0:27:38,840 صدا نقطه آی آر درگافتش بکنید 207 0:27:38,840 --> 0:27:41,100 نسبش بکنید مطمئن نم با اون هفت پایگاه 208 0:27:41,100 --> 0:27:43,420 که برای شما تداروک دیده حتما به دوستانتون 209 0:27:43,420 --> 0:27:45,160 هم پیشنهادش 210 0:27:45,160 --> 0:27:46,180 خواهید کرد 211 0:27:46,180 --> 0:27:48,900 به خصوص این که اصلا هیچ انترنتی از شما 212 0:27:48,900 --> 0:27:50,740 مصرف نمی کنه اما 213 0:27:50,740 --> 0:27:52,900 امروز چه روزی بود میلاد با سعادت 214 0:27:52,900 --> 0:27:54,620 حضرت امام رضا علیه السلام 215 0:27:54,620 --> 0:27:57,400 و امشب هم شام میلاد هست 216 0:27:57,400 --> 0:27:59,200 هنوز هم شادی برقرار 217 0:27:59,200 --> 0:28:02,240 این میلاد خوجستر رو بهتون تبریک میگم 218 0:28:24,620 --> 0:28:32,620 موسیقی 219 0:28:54,620 --> 0:28:56,620 موسیقی 220 0:29:24,620 --> 0:29:26,620 موسیقی 221 0:29:54,620 --> 0:29:56,620 موسیقی 222 0:29:56,620 --> 0:29:58,620 موسیقی