محمودی، مهدی سلیم و روح الله محسنی تا ساعت چهارده با شما خواهیم بود انشاءالله که بتونیم رضایت خاطر شما عزیزان رو در این ساعت جلب بکنیم طبق جدول پخش برنامه ها برکران نور اولین برنامه است که تقریم شما عزیزان بکنیم تفسیر سوره مبارکه ماعده آیات نوود و هفتم و نوود و هشتم توسط مفسر آلی قدر حضرت آیت الله جوادی آمالی به مدت سی دقیقه تقریم شما میشه بفرمید برکران نور برکران نور برکران نور برکران نور برکران نور برکران نور برکران نور برکران نور برکران نور برکران نور برکران نور برکران نور برکران نور این ها از هر حیوانی هم بدترند برفرض حیوانات نظمی هم نداشته باشند چون قدرت درندگی اونا محدود است کسی از شعای قدرت اونا فاصله بگیرد در امان است اما الان با پیشار دادن یک دکمه یا یک شاسی نه شرق از غرب امان است نه غرب از شرق در امان این است که ذات اقدسه لا فرمود تنها جایی که و چیزی که و شخصی که تکیه گاه امنیت بشر را تأمین می کند همین اشیا و اشخاص و ازمان بابسته به دین است این منطقه ها منطقه امن است نه شما مزاهم کسی باشید نه کسی مزاهم شما باشید فمود شما که احرام بستید مزاهم کسی نباشید نه علفی را قطع کنید نه سیدی را از بین ببرید حتی اون حیواناتی که در بدن شما است او را اگر خواستید آهسته جا به جا کنید حق کشتن اون حیوانات قنبل و امثال ذاره را ندارید تا تمرین بشید بعد بر اینکه ثابت بشود این امنیت یک جانب نیست دو جانب است به مردم دیگر هم دستور داد که کار به محرمین نداشته بشید حالا خواه اونا مسلمان خواه کافر بالاخره یه قرار به این رو می دادید این که فرمون لا تقتل سید و انتم هروم خطاب به مؤمنین است اما لا تهل شهر الحرام ولل حدیه ولل قلائد خطاب به آمه اینسون هاست هیچ کسی حق ندارد مزاهم حاجی مؤتمر و حاجی بشه برد هیچ کسی حق ندارد غربانی را که حاجی به همراه می برد مزاهم او باشد این که سید نیست خب پس امنیت دو طرف را مسئله حج امره تعمیل می کند از طرفی به محرم می گوید دست به چیزی نزن که مزاهم کسی باشد از طرفی به افراد دیگر دستور می دهد دهد که شما مزاهم حاجی ها نباشید بتوانید اینها امنیت داشته باشن خب اون روز راه ناامن بود و از غارتگری ارتزاق می کردن از یک طرف انسون ها را دستور می دهد که از من کل فجن امیق حرکت کنید به طرف مکه از طرفی به همه انسون ها دستور می دهد که مزاهم این گونه از افراد نباشید بلا آمین الویت الحرام خب چه دینی از این جامعه ترویه زیباتر بنابراین در اول همین سوره مبارکه ماعده به همه مردم خطاب می کند که شما کاری به زائرین بیت خدا که زیوف و رحمانه نداشته باشید گرچه خطاب متوجه مؤمنین است ولی چون مؤمنین از این خطاب ترفی می بندند و عمل می کنند خطاب متوجه اونها شد وگرنه همه انسون ها مکلفه آیه دو سوره ماعده این بود یا ایوهاللزین آمنا لا تحلو شعائر الله هرچی که به عنوان نشانه های الهی شد اونها را باز نکت دارید اینا بستند اینا مدار بستند اینا را بازشون نکنید احلال نکنید نک شاید سر اینا را باز نکنید در اینا را باز نکنید اینا بستند اینا نامه مهرمانند این اصل کلی بعد ای را باز کرد یعنی شر داد فموند ولی شهر الحرام ولی الحد ولی القلائد ولی آمین البیت الحرام یبتغون فاغلم من ربیم و رضوانم فرمود نه ماه حرام از این ماه های چارگانه نه حد و قربانی که اینا با همراه می بردن و نه قلائد این قلائد یا ناظره با آن از اون قلادها و گردن بندهایی که به عنوان نشانه در حج قیران مثلا به گردن این شطر و گوزفند و گاغ می آبختن که معلوم بشود این برای قربانی یا منظور زواتل قلائد است نه خود قلاده اگر زواتل قلائد باشد این ذکر خاص بعد از آمست نشانه تأکید است یعنی هیچ حدیه مخصوصا اون حدیه که حاجی به همراه خود سوغ می دهد کاری بود نداشته باشید اگر منظور قلاده باشد این تأکید در مطلب است یعنی این قلاده این که به گردن شطر یا گوزفند یا گاوست این را تکریم کنید این برای اهمیت مسئله است نظیر رعایت افاف که می فرماید گای می فرماید به این که که گردنشون پیدان شده گای می فرماید زینتشون را اظهار نکنن نه یعنی محل زینت را اگر فرمود زینت را اظهار نکنن خب محل زینت را به طریق اولا باید مسترونه یهبه دارن این که فرمود این مبالغه در تربیت افیفان است این که فرمود یعنی شما بین آهنه هایی که به صورت قلاده در گردن شطر یا گوزفند آویخت است نسبت به اینها بدرفتاری نکنید این مبالغه در تکریم شاده آئر الهی است بعد فرمود بلا آمین البیت الحرام آمین که جمع است و مفردش آمه است آم یعنی کسی که غص کرده است اما یه ام و آم حالا یا اسم فائل است یا صفت مشبهه یعنی غاصدین بیت حرام غهران امنیت دو طرفه تأمین شده است از این طرف به محرمین دستور میدهد که شما خون ریزی نکنید حیوان بررید را نکشید و کسی آزاد نرسانید از اون طرف به دیگران هم دستور میدهد که شما به محرمین کار نداشته باشید شهر حرام هم از این که جنس است البته مفرد نیست جنس است و شامل اشهر حرام خواهد بود خب در چهار ماه چه مسئله حج عمرو مطرح باشد چه نباشد و در ماهایی که مسافرین آزم حج جنما اون روزهایی که رفت و برگشت حقریبا هشت ماه نه ماه بعضی ها یازده ماه طول می کشید از راهی با اون اسب و شطور برون مکه به برگردن در بعضی از منطقه ها بعضی از معمرین برامون نقل می کردن که ما تا مکه برگردیم یازده ماه طول کشید خب از بعضی از منطقه های ایران مثلا حساب بکنید اینا سوار اسب بشن برون در حجاز از اونجا با شطور خودشون رو به مکه برسن و اونو برگردن و این راه برای همه مردم باز بود اون وقتها اهم از حج و عمره واجب و مستحق بعد به این محرمین دستور می دادن شما در تمام مدت ایران باید مسوند باشید و مزاهمه کسی نباشید هم به دیگر مردمان دستور می دادن که شما کاری به محرمین نداشته باشید این بهترین راه برای تربیت مردم و برقراری امنیت است این تکیهگاه مردم است بلاخره یه جای انسان با جای امن داشته باشد دیگر این می شود قیام لذا فرمود در زیل آیه فمود خدا از اسرار آسمان ها با خبر است از اسرار زمین با خبر است زمان زمین را اون می داند اون می داند چه حکم بکند و کجا را جای امن قرار بدهد بهترین جا و بهترین شخص و بهترین شی و بهترین زمانی را که سلاح بود برای این که منطقی امن باشند یا شی و شخص و مکان زمان امن باشند خدا تشخیص داد مکانش زمان شهر حرام است اشیا همین حدیست و قلاعد است اشقاص همین آمین بهتر حرام هست و مانند اون خب چنین دینی که امنیت دو جانب را تأمین کرده است اگر کسی از اون به بد دست به خون ریزی بزند اونگاه دستگاه اسلامی اون را سر جاش می نشانند و از اون به بد معروف می شود که جنگ ها ولو جهاد ابتدایی باشد جنبه دفاعی دارد خب پس یه امنیت دو جانب را دین تأمین کرده است هم از این طرف فرمود محرم مزاهم کسی نباشد هم از اون طرف به دیگران فرمود شما مزاهم محرمین و آمین البیتر حرام نباشد و وسیع تر نفر بود مزاهم محرمین نباشد ولو آمین البیتر حرام حالا اگر کسی به عنوان زایران بیتر الله و زیور فررحمن از شهر خودشون مثلا از ایران از قوم تهران دارن حرکت می کنند این ولو آمین البیتر حرام شابر این هم می شود فرمود با اینا بدرفتاری نکنید اینا با مسافرین دیگر فرق دارد چیزی را به اونها گیران ندید چیزی را از اونها مزایقه نکنید اینا مهمانان خدا خب وقتی انسان ببیند که به احترام خدا هر جا رفت تکریم می شود خودش تربیت خواهد شود اون روزی که یازده ما طول می کشد تا بیارووند و برگردن این آمین البیتر حرام مقصود نیست که حالا که قصد کردن رفتن کار بناداشتی باشید و حالا که زیارت کردن برگشتن هرچی خواستید بکنید بکنید این که نیست یعنی این شخص تا بیارووند و برگردن جز ای زیوف الرحبار هست کاری با نداشته باشید از اون طرف هم در سراسر آلم حج واجب و مستحب عمره واجب و مستحب مردم رو دعوت میکنند من کل پدجن امیغ می آیند از طرفی به دیگر مردمان دستور می دند که اینا زیوف الرحبار هم کار بیارووند نداشته باشید خب این کسی که خودش می بیند که محدود شد این کسی می بیند هر جا می روید مرد احترام قرار می گیرد خب این کدوم انسان هست که تربیت نشود لذا ذات اقدس اله فرمود ما اصرار آسمان و زمین رو می دانیم می دانیم کجا را جای امن قرار بدیم و چی را چی جای امن قرار بدیم این را جای امن قرار دادیم لذا گفتن اگر کسی بتواند مکه برود و مکه نرود در پایان عمر حالت احتضار می گویند در صفه یهودی یا مسیحی باش یه هم که عظمتی دارد در یادمکه دیگر وگرنه همه این محکام الهی به مساله خود مردم برمی گده غراز اونست که سه تا مسئله حیاتی را ذات اقدس اله مطرح کرده است یکی این که جریان کهبه با همه شعون وابسته با اون یعنی حج امرو و آن دن را آمل قیام معرفی کرده است یعنی اصهای دست مردم جریان حج امرو است و اگر این حج امرو را از جامعه بگیره اینا تکیگاه ندارد میفت این یکی مسئله دوبم که اونم اصاسی است پرمود اقتصاد مردم اصهای دست مردم است مردم اگر بی اقتصاد باشن میفتن سقوط میکنه اینم دو سوام این سؤال بطرح میشه باید که آیا هم مسئله اعتقاد و حج و امرو که امرو عبادی است این آمل قیام و قبام است هم اقتصاد که امر طبیعی مادی است اینم آمل قیام و قبام است اینا همتهای همه یا یکی اصلت و دیگری فر این مسئله سوام رضا تقدس اله پاسخ دادست که این در تزاهم اعتقاد اصل است و اقتصاد فر اونو در سوره منافقون فرمود فرمود به این که منافقون تحدید کردن که مسلمونها را در محاصره اقتصادی قرار بدن گفتن یقورون لا تنفق و علامن اندر سوره لا اتا ینفضو با اونها معامل نکنین چیز از اونها نخرید چیزی با اونها نفروشید چرا سد بین که رائقان چیزی با اونها بدید اینو در فشار اقتصادی قرار بگیرن اینو اگر در فشار اقتصادی قرار گرفتن دینشون رهبرشون والی و ولیشون را رهام کنن این حرف منافقین دیروز امروز بود خب اونگاه ذات اقدس اله پاسخ داد فرمود به این که مادامه که اعتقاد محفوظه است هم معتقدین مصمونند هم خدا اصحاین این هاست فرمود به الله خزائن و سماوات و عربا به اخره کلید خزائن آسمان و زمین که فقط به دست خداست چون این دهو مفاوت قلقه به دست زید و عمر که نیست خب اگر خزائن بیکران تا بیکران است و کلید این بیکران ها فقط به دست خداست و اینو هم به خدا معتقدن کی میتواند با فشار اقتصادی جامعه مسلمین را از پادر بیا برد این ستا مسئله را ذات اقدس ایلا تشریح کرد تا کسی خیال نکند اگر در سوره نسا مسئله مال و اقتصاد را آمل قیام دانه است این مسئله اقتصاد هم مثل اعتقاد همتای همه این طور نیست در سوره بارک نسا که بحثش قبلن گذشت آیه پنج سوره بارک نسا اونجا از جریان انوال به عنوان مسئله آمل قیام یاد کرده است فرمود آیه پنج سوره نسا و لا تو اتو سفه ها اموالکم ولتی جعل الله لکم قیاما البته مال آمل قیام است تو اون بحث های سوره بارک نسا هم ملازف فرمودید این لطیفه از مرحوم شخ بهایی هست از مرحوم شخ تورهی هست از بزرگان دیگر هست که فقیر را فقیر میگن نه برای این که مال ندارد کسی که مال ندارد او را میگن فاقد نه فقیر فقیر به کسی میگن که ستون فقرات شکسته است و نمیتواند برخیزد چون انسان بیمال توحیده است قدرت قیام ندارد از اون جهت گفتن فقیر نه این که فقیر یعنی بیمان فقیر یعنی ستون فقرات شکسته خب برای آن است که اون چه که آمل قیام قیام جامعه است مسئله اقتصاده یه انسان فقیر یه جامعه فقیر این توانه قیام ندارد وقتی هیچ که حق ندارد بگاد مال مال من است همه مال مال همه مردم است یه بیان نورانی سیدن استاد رزوان لاری در زیل آیه دویست سوره آل امران بحث کرده که مبسوطن اونجا مرازه فرمودید که همه مال مال همه مردم است حالا اگر یکی سی مال به دست او قرار گرفت یا قدرتی تولید داشت یه نعمت بسیار خوب است انسان تا آخرین لحظه پرتلاش باشد در تولید ولی قانعه باشد در مصرف کردن این چیه نیست که هرچی که در آورد مال او باشد از اون طرف دین ترقیب کرده است که تا میتوانی بکش کار بکن و مال به دست بیار از اون طرف فرمود تا میتوانی ساده زندگی کن که راحت باشی خب پس تلاش در تولید قناعت در مصرف نه قناعت در کار قناعت در کار چیزی بسیار زشتی است خب بنابراین این قیام که در سوره نسا آمده است قیامیست حق یعنی اقتصاد باعث قیام است و بی اقتصادی مایه قهود است و زبونیست و مسکنت است و امثال زابگ اما این در تزاهم که اگر خدای ناکری ملتی در فشار قرار گرفت این باید دست از عقیده بردارد یا دست از اون اقتصاد بردارد و اون دست از اقتصاد بردارد تا اون خدایی که منهی سلوی احتسب تعمیل می کند تعمیل می کند منافقین که گفتن لاتن فقوعالا من این در رسول الله حتی ینفذو اونها اصالت و اقتصادی بودن مؤمنین اصالت و اعتقادی هن ذات اقدس اله فرمود بگو لله خضای نسماوات بلد لذا نه مشکل محاصره شعب عبی طالب صدر اسلام اثر گذاشت نه مشکل محاصره اقتصادی این غرب قارتگر اثر می گذارد اگر ذات اقدس اله اقتصاد را آمل قیام معین کرد این چنین نیست که معین نکرده باشد کدوم اصل است و کدوم فرمود اعتقاد اصل است کعبه و حج و عرفات اصل است اقتصاد هم در سایه او اصل است قهرن می شود به طبر حالا معلوم می شود که چطور ذات اقدس اله روی مسئله کعبه روی تمام جزئیاتش شکه کرده چیزایی که خیلی مهم باشد خود قرآن احدداروست مسئله هجاب مسئله افتت جامعه چون خیلی مهم است و بسیاری از قصادها از همینجا نشعت می گرد رو ریز مسئله خود قرآن وارد شده است چیجوری خلخال ببندن چیجوری خلخال رو نشون بدن چیجوری زینت کنن چیجوری زینت نشون بدن چیجوری مقنع اثر کنن چیجوری مقنع نشون بدن رو ریز مسئله رو گفته اما بسیار مسائل عبادی و مثل شکیات امثال زارک رو فهمود خب از پیغمبر بپرسید ما گفتیم شما بپرسید اما این یه عمر جهانی است این فتن برنگیز است ریز مسئله خودش وارد می شود جریان حج هم همینطور است فمود جعال الله الكعبت البیت الخرامه قیاما لناست این مفعول دوبون جعال است و تعلیق حکم هم بر وصف کرده است که مشعه امیلیت بشد این بیت الله است البیت بران که بیت الله است همین البیت که بیت الله است محرم است همین قبله مسلمین است همین متاف مسلمین است حیات و ممات مسلمون ها با این است اگر زیندن به این طرف شبان رو چند بار رو می کنن اگر می میرن به طرف قبله دفع می شوند در حال احتضار به طرف قبله دفع به طرف قبله نماز به طرف قبله حیات و ممات مسلمون ها به قبله است که می گیم این این این این بی این کعبه توی قبلتی که توی این عدیه ماست به مورد اقرار ماست یعنی حیات ما به کعبه است مرگ ما به طرف کعبه است در بدترین و زشترین حالات گفتن رو از کعبه برگردنی بیدارید حرمت این بهت محفوظ باشد بالاخره خب ما شبان رو چند بار داریم کعبه رو احترام میکنیم هم در بهترین حال رو با اون میکنیم هم در بدترین حال سعی میکنیم رو با اون نکنیم وظیفه ماست بر ما واجب است حرمت این کعبه را در خالات خوب و بد نگه داشتن در واجب ها و حرام ها به کعبه توجه داشتن در مستحب ها هم گفتن بهترین جلسه به مجلس جایست که انسان رو به قبله بنشیند خیر المجالسه القبله این برای آن است که این بیت همچنان در نظر ما باشد و این راق آخذات اقدسه الاس ستون جامعه قرار داد اسای دست ملت قرار داد بدون این جامعه میوفتند جعلالله الكعبت البیت الحرامه قیاما لناس اونگاه شهر حرام هم همینطور است گاهی این محرمات متراکم میشود مثل این که در زی حجه کسی احرام ببندد و جز از یوف الرحمن باشد خب این یک حرمت مضاعف دارد فمون جعلالله الكعبت البیت الحرامه قیاما لناس بشه شهر الحرامه قیاما لناس ولهدیه قیاما لناس ولغلائده قیاما لناس خب حالا بالاخره یا قلاده یا اون حیوانات ذات القلائد چیزی که آمل امنیت است اسای دست مردم است که ما بهی یقوم ناس زالکل تعالن و انالله یعلم و مافست ما واطب مافل از میبینید چقدر این صدر و ساقه به هم مرتبه تا بلکه این صدر و ساقه به هم مرتبه تا بشهر یا نمیخواد او بهترین جا را همینو تشکیص داده است بهترین اشیا بهترین اشخاص بهترین ازمان بهترین اماکن یه جایی که میمارش دوتا پیغمبر هست یه جایی که بسیاری از انبیاء اونجا تواف کردن یه جایی که بسیاری از انبیاء اونجا رهلت کردن دو بخاک سپردن یه قداسه دیگه باید داشته باشد که مردم پذیر و دلپذیر باشد وگنه جایی معیین رو قرار بدد نه تو همون نهجال بلاغم هست که اگر ذات اقدس اله میتوانست بهترین سرزمین را مطاف قرار میداد ولی خب این جا برای امنیت نبود انسان وقتی از خودی پایین نیامده همون درندگی رو دارد یه جایی را انسان را آزمود که هیچ چیزی از مظاهر حیات در اونیست یه سنگلاقی بیش نیست این که تو نهجال بلاغم در خطبه اول هست همون اگر خدا میخواست شما را بیازمایید خب این همه جاهای خوب خدا و فرید دیگر جایی که زمستان و تابستانش فاصله ده درجه هست نه مثل مبارد دیگری که زیر سفت باشد یا درجه چلونجا باشد یه جای امنی که حد اکثر زمستان و تابستان ده درجه هست هرگز به سفت نرسد یخ بندان نباشد و هرگز گرمای سی درجه و چل درجه داشته باشد اگر خدا یه همچی جایی را قرار میداد خب همگان میامدن اون جایی برای مرفهین بود برای محرمین فه اون جایی را خدا قرار داد که بتواند بیازمایید بلاخره انسان را از خودیش پیاده کند دیگر او میخواد انسان را کم کم به سمت قیامت دعوت کند انسان را از اون خودیش بی اندازد بلاخره موی افراد آدی را هر کسی بلاخره در هر سهدی هم که باشد به مو افتخار بکند حالا یا واقعا برای اون زیبایی می آورد یا اون عادت کرده به این و اگر کسی موی سر کسی را بتراشد باید دیه بدد شرعه یا همین چیزیه همین را فرماد در پای دوست باید قربانی کنید خب کسی که سرش را بتراشد در پای دوست معلومه شد از خودی پایین آمده نه مزاهمه کسی است نه کسی هم باید مزاهمه او باشه انگاه انسان می فهمد که انسان تا از خود پیاده نشد که دیگه نمی شود به او گفت که کاری به کسی نداشته باشد بعد این پیاده شد دیگه راحت بعد به او گفتن آینه نگاه نکن بعد به او گفتن ایتری که این همه فضیلت دارد یک رکت نماز با عطر این همه ثواب دارد گفتن استعمال عطر حرام است خب این دین آدم را پیاده می کند وقتی پیاده کرد دیگه حرفی نداردم که ها انسان سوارست مشکل دارد وقتی پیاده شد می شه برده و بنده اینه وقت کم از کسی مکه برابد ببیند و تا این مدتی بارسته نباشد گفتن قبل از اینکه او آلوده بشود با اون مسافهه کنید پیشانی او را ببوسید با اون معانقه کنید پس این سه تو مسئله را ذات اقدسه را به خوبی تبین کن هم اعتقاد را که محور اساسی او بیت الله است آمل قیام دانست هم اقتصاد را و هم اندت تزاهم اقتصاد را رو بنادان است و اعتقاد را زیر بناد والحمدلله رب العالمين