1 0:00:00 --> 0:00:06,560 هلکوبتر نرزو اونجا به اول ورود شهری یه بیمارستانی باشد که اینها رو بشون 2 0:00:06,560 --> 0:00:12,760 یه بیمارستان هم تو فیابونه امام خمینی که از تهران واردی اسفهان که میخوای بشی اونجا رو ساختم 3 0:00:12,760 --> 0:00:22,420 حضرت های طلافقه هیمانی واقعا خدایی هم فکر نمیکنم هیچ کاری به غیر از برای رضای خدایشون انجاد بوده بشه 4 0:00:22,420 --> 0:00:28,920 مدت الاسلام سالک نموینده اسفهان توی ادوار مجلس و عضو جامعی روحانیت مبارزه 5 0:00:28,920 --> 0:00:30,340 ایشون میگه 6 0:00:30,340 --> 0:00:40,260 ایشون از خانواده علم و تقباست یعنی پدر ایشون ها جاو مصطفى و پدر بزرگشون همه از علما بودن 7 0:00:40,260 --> 0:00:45,400 اون موقع فکر میکردم این مرد بزرگ و خدوم به رحمت خدا رفته 8 0:00:45,400 --> 0:00:50,440 اما از یکی از کارکنهای بیمارستان پرسیدم گفت نه هنوز زنده است 9 0:00:50,440 --> 0:00:52,400 فعالیتاشو با کهوله 10 0:00:52,420 --> 0:00:55,440 فعالیت سنش کم که نکرده بیشتر هم کرده 11 0:00:55,440 --> 0:00:59,340 دکتر متخصص اومد دخترمونو معاینه کرد 12 0:00:59,340 --> 0:01:05,640 کارای بستری انجام شد و خلاصه که به روال طبیعی عمل رسیدیم 13 0:01:05,640 --> 0:01:08,400 به آرامشی رسیده بودم عجیب 14 0:01:08,400 --> 0:01:11,200 دیگه خبری از اون دل هورهی توی جده نبود 15 0:01:11,200 --> 0:01:13,980 بیمارستان چون خیریه بود 16 0:01:13,980 --> 0:01:18,120 هزینه های مختصری هم داشت و نگران پول عمل نبودیم 17 0:01:18,120 --> 0:01:21,540 ایشون در محرومترین منطقه شهر اسفهان 18 0:01:21,540 --> 0:01:27,200 بیمارستان حضرت زهرای مرزیه علیه السلام رو 19 0:01:27,200 --> 0:01:31,360 ساختند و تکیز کردن رو اندازی کردن 20 0:01:31,360 --> 0:01:34,720 ایشون با اعتمادی که بین مردم داشتن 21 0:01:34,720 --> 0:01:37,840 از منابع مردمی این کارو کردن 22 0:01:37,840 --> 0:01:41,840 و همچنین از منابع مردمی بیمارستان بزرگ دیگری 23 0:01:41,840 --> 0:01:46,200 به نام بیمارستان حضرت امام موسایی کازم رو 24 0:01:46,200 --> 0:01:48,920 ساختن تکیز کردن رو اندازی کردن 25 0:01:48,920 --> 0:01:50,600 که تنها 26 0:01:51,540 --> 0:01:56,580 مرکز پزشکی سوانه سختگی در استان و استانهای مجاور هست 27 0:01:56,580 --> 0:01:59,620 به طوری که از این استانهای مجاور هم 28 0:01:59,620 --> 0:02:05,820 برای سختگی و عوارض سختگی بیمار میپذیره 29 0:02:05,820 --> 0:02:09,040 یکی از برادرهای حاج آقای کمال فقیهیمانی 30 0:02:09,040 --> 0:02:10,760 یه پزشک خوب و متعهده 31 0:02:10,760 --> 0:02:17,020 که کامل از پیگیری های ایشون برای ساخته این بیمارستان امام حسین علیه السلام متله بوده 32 0:02:17,020 --> 0:02:21,380 بسیار مرد روشن و عالم و فقیهیمانی 33 0:02:21,540 --> 0:02:24,060 و آتفی 34 0:02:24,060 --> 0:02:28,280 اهل معاشرت و لبابت اجتماعی خیلی قوی 35 0:02:28,280 --> 0:02:32,800 خیلی دلسود مردم محروم و مستعف 36 0:02:32,800 --> 0:02:35,560 بیمارستان بخشای متعددی داشت 37 0:02:35,560 --> 0:02:39,240 پزشکای متخصص کاملا در دسترس بودن 38 0:02:39,240 --> 0:02:41,520 به راحتی مشاوره پزشکی میدادن 39 0:02:41,520 --> 0:02:43,760 اینجور که من متوجه شدم 40 0:02:43,760 --> 0:02:48,300 آیتالا فقیهیمانی از تخت و ساز بیمارستان و درمانگا 41 0:02:48,300 --> 0:02:50,300 توی اسفهان کم نگذاشته بود 42 0:02:50,300 --> 0:02:51,400 و هنوزم 43 0:02:51,540 --> 0:02:57,140 در کنارشم کتابخونه و هم حوضه علمیت ساخته بود 44 0:02:57,140 --> 0:03:01,260 و خلاصه که فعال بود و تعلیفات مندگاری هم داشت 45 0:03:01,260 --> 0:03:04,320 ما با خدمات دیگه مرتبط نشدیم 46 0:03:04,320 --> 0:03:07,020 اما خدمت دیگه توی بیمارستان میگرفتیم 47 0:03:07,020 --> 0:03:11,780 برای ما روشن میکرد که این کار خیلی چقدر درست و به جا انجام شده 48 0:03:11,780 --> 0:03:13,940 و حزینه ها هدر نرفته 49 0:03:13,940 --> 0:03:18,540 آقای اسفندیاری در مورد خدمات حاجه های کمال میگه 50 0:03:18,540 --> 0:03:21,540 ایشون رو بسیار برداریم 51 0:03:21,540 --> 0:03:29,080 بر جسته بسیار فردی که از آنات وقتش بهترین استفاده رو میکنه 52 0:03:29,080 --> 0:03:32,920 یک آن از وقتشو هدر نمیده 53 0:03:32,920 --> 0:03:37,360 در این این که بسیار خدوم هستن 54 0:03:37,360 --> 0:03:40,960 آثار و برکات خدماتشون همه جا حضور داره 55 0:03:40,960 --> 0:03:46,860 فقط به یک مسجد و درس و نماز و اینا اکتفا نمی کردن 56 0:03:46,860 --> 0:03:50,860 واقعا ایشون عمرشون را 57 0:03:50,860 --> 0:03:59,800 وقف خدمات همه جانبه و صادقانه به مردم به اسلام و انقلاب کردن 58 0:03:59,800 --> 0:04:04,260 اولین بای که در شروع انقلاب بود 59 0:04:04,260 --> 0:04:08,160 یه درمونگاهی به نام امام امیر المومنین 60 0:04:08,160 --> 0:04:11,600 در یکی از محلات فقی و نشین اسفهان 61 0:04:11,600 --> 0:04:20,080 که اون محل میلان قدیم علاشه تقچی و سایه انتهای خیابان سروش 62 0:04:20,860 --> 0:04:26,260 از این حاله که خیلی پر جمعیت بود و خیلی نیاز به مسار پیشگی داشتن 63 0:04:26,260 --> 0:04:29,580 درمونگاهی اونجا تحسیس کردن و 64 0:04:29,580 --> 0:04:34,860 پیشنانه جوانی که در اون روز فارقا تحسیس شدن خیلی استقبال کردن 65 0:04:34,860 --> 0:04:41,020 و اونجا را فعال کردن و خدمات مختلفی به مردم اونجا ارامی دادن 66 0:04:41,020 --> 0:04:44,700 حاجه آقای کمال سرشناس مردم اسفهان بود 67 0:04:44,700 --> 0:04:50,700 تا اسمشو می آوردیم قدیمی تره صورتشون گوشاده و لبشون به خنده باز می شده 68 0:04:50,860 --> 0:05:19,460 هجرت الاسلام مهدوی از به مجلس خبرگان هم با اشون آشنا بودن 69 0:05:19,460 --> 0:05:20,460 فردی متقیم 70 0:05:20,860 --> 0:05:22,340 فردی متدین 71 0:05:22,340 --> 0:05:24,240 خوشیار و بسیر 72 0:05:24,240 --> 0:05:25,980 آلم به زمان 73 0:05:25,980 --> 0:05:29,860 و خدمت گذار متوازع به مردم 74 0:05:30,500 --> 0:05:33,020 مردمی بودن با جوانا با انقلاب 75 0:05:33,020 --> 0:05:36,260 به خاطر همین شیرینگ بیان و خندان بودنشون 76 0:05:36,260 --> 0:05:37,140 مردم دوستشون 77 0:05:37,140 --> 0:05:38,640 اسمه ها نمونه بودن 78 0:05:38,640 --> 0:05:40,780 برای همه چیز کمک می کردن 79 0:05:40,780 --> 0:05:44,340 خیلی خوش اخلاق و خوش برخورد و متوازع 80 0:05:44,340 --> 0:05:47,200 همون کلمه حاجه آقای کمالی که مردم می شناسندش 81 0:05:47,200 --> 0:05:49,820 یکی که چیکار بکنه حدیث مفصل بخوانین از این مجمعه 82 0:05:49,820 --> 0:05:52,040 همه هم مقمش مردم بودن 83 0:05:52,040 --> 0:05:56,640 خب عمل دخترم با موفقیت انجام شد 84 0:05:56,640 --> 0:05:59,840 تمام مراقبت ها به موقع و کامل انجام شد 85 0:05:59,840 --> 0:06:04,580 و کارکنه بیمارستان هم از پزشک و پرستار و حتی خدمه 86 0:06:04,580 --> 0:06:08,200 با احترام برخورد می کردن و نهایت تلاششون رو داشتن 87 0:06:09,180 --> 0:06:13,520 از بقیه هموتاقی ها و حتی اتاقای مجاورم پرسجوی کردم 88 0:06:13,520 --> 0:06:16,440 دیدم اونا هم از خدمات رازی هن 89 0:06:16,440 --> 0:06:20,920 قبطه می خوردم به حال آیت الله سید کمال فقیه هیمانی 90 0:06:20,920 --> 0:06:26,020 که اینطور خدمت گذار مردم بود و دعای مردم پشت سرش 91 0:06:26,020 --> 0:06:29,420 ایکی از شخصیت های بارزه ایشون 92 0:06:29,420 --> 0:06:33,600 اطاعت از ولی فقیه و پشتیبان ولایت بوده 93 0:06:33,600 --> 0:06:39,880 که در مقاطع مختلف انقلاب ایشون یار امام و رهبره بودن 94 0:06:39,880 --> 0:06:42,500 که در زمان حیات حضرت امام 95 0:06:42,500 --> 0:06:45,920 که مرتب ایشون می رفتن خدمت حضرت امام 96 0:06:45,920 --> 0:06:49,500 و این ارتباط نزدیک با حضرت امام برقرار بود 97 0:06:49,500 --> 0:06:55,300 و بعدن هم استمرارش بعد از فوت حضرت امام با مقام معظم رهبری 98 0:06:55,300 --> 0:06:59,420 یکی از خصوصیات برچسته ایشون هست که 99 0:06:59,420 --> 0:07:05,420 در فراز و نشیب های ملقات مختلف انقلاب ایشون حامی ولایت بودن 100 0:07:05,420 --> 0:07:10,160 مرد بزرگ و خدوم این شهر آیتالله فقیه هیمانی عزیز 101 0:07:10,160 --> 0:07:12,300 سال 1400 توی مرداده 102 0:07:12,500 --> 0:07:16,240 ماه به خاطر عوارز نشی از کرونا از بین ما رفت 103 0:07:16,240 --> 0:07:20,900 تا لحظه ی آخر دنبال این بود که خدمت جدیدی برای مردم سامون بده 104 0:07:20,900 --> 0:07:24,400 و به محلهای پاین شهر هم انایت ویجهی داشت 105 0:07:42,500 --> 0:07:49,500 از این پیشتر از این جدیدی برای برداری و مدتر از دنبال ایشون هستن 106 0:07:49,500 --> 0:07:52,500 و همه موضوع زنان هم صدای دیگه خیلی رحمت می کشند 107 0:07:52,500 --> 0:07:55,500 و اگه صدایی هم برد بشه از راقع شد 108 0:07:55,500 --> 0:07:58,500 خیلی ای جایی حساسی از اونجا هست 109 0:07:58,500 --> 0:08:01,500 بخش سی تیسکن اینجا واقعا دنبال مجاوزاش بودیم 110 0:08:01,500 --> 0:08:02,500 سخت بود اما گرفتیم 111 0:08:02,500 --> 0:08:06,500 ماموگرافی تو منطقه محروم اینجا واقعا این ازدیکی ها ماموگرافی نیست 112 0:08:06,500 --> 0:08:08,500 مناسب برای این منطقه 113 0:08:08,500 --> 0:08:14,500 غیر از اون به اصطلاح خیلی از این درمانگاه های عمومی که کاری بیمارستان شده 114 0:08:14,500 --> 0:08:18,500 شما در مناطقه به اصطلاح فقیر نشین 115 0:08:18,500 --> 0:08:26,500 ما درست کردیم مثل مثلا جاهایی که فقیر هستن خیلی هفتون بهش میگن 116 0:08:26,500 --> 0:08:30,500 درمانگاه شهید اول این کاری یک بیمارستانه میکنه 117 0:08:33,500 --> 0:08:36,500 دختر ما که الهمدرلگا مشکلش حل شده 118 0:08:36,500 --> 0:08:43,500 مطمئنم که بیشتر کسانی که نیاز به خدمتی داشتن از اون بیمارستان راضی بودن 119 0:08:43,500 --> 0:08:54,500 همشم مدیون نیت های خیر و الهی هاج آقای کمال بودیم و مردم خیلی که بهشون اعتماد میکردن و پولشون رو بهشون میسپردن 120 0:08:54,500 --> 0:08:57,500 تا در بهترین راه خرج بشه 121 0:08:57,500 --> 0:09:03,500 همیشه توصیه میکردن فهمدن که اگر میخوایید کارا در اون ماندگار باشید کارا برا خود رو انجام دهید 122 0:09:06,500 --> 0:09:34,500 موسیقی 123 0:09:36,500 --> 0:09:42,240 ساعت پخش برامه های رادیو معارف در سال 1404 124 0:09:42,240 --> 0:09:47,380 برکرانه نور 125 0:09:47,380 --> 0:09:52,400 درس تفسیر حضرت آیت الله جوادی آمولی 126 0:09:52,400 --> 0:10:04,100 برکرانه نور شموه تا چهار شموه ساعت شش بام داد 127 0:10:06,500 --> 0:10:09,060 مهربان باشید 128 0:10:09,060 --> 0:10:13,720 مجلده صبحگاهی رادیو معارف 129 0:10:13,720 --> 0:10:22,360 مهربان باشید شموه تا پنج شموه ساعت شش و سی دقیقه 130 0:10:22,360 --> 0:10:26,560 گنج سعادت 131 0:10:26,560 --> 0:10:34,660 گنج سعادت هر روز ساعت هفت و چهر دقیقه 132 0:10:34,660 --> 0:10:36,460 گنج تو سینه ده 133 0:10:36,500 --> 0:10:40,120 اما باید که پیداشو کنی یا عمل دهید 134 0:10:40,120 --> 0:10:41,820 زندگی زیباست 135 0:10:41,820 --> 0:10:43,820 زندگی شیرین هست 136 0:10:43,820 --> 0:10:47,460 زندگی تک تک این ساعت ها 137 0:10:47,460 --> 0:10:54,980 زندگی زیباست شموه تا پنج شموه ساعت نه و پنجا دقیقه 138 0:10:54,980 --> 0:10:58,120 تا جمعه زهور 139 0:10:58,120 --> 0:11:04,020 من شک ندارم میرسدان فرصت مورد 140 0:11:04,580 --> 0:11:06,020 تا جمعه زهور 141 0:11:06,500 --> 0:11:10,300 هر جمعه ساعت نه و پنجا دقیقه 142 0:11:10,300 --> 0:11:12,780 از برکت ما 143 0:11:12,780 --> 0:11:15,740 اصر جبانی 144 0:11:15,740 --> 0:11:20,700 مساوغه اصرگاهی رادیو معارف 145 0:11:20,700 --> 0:11:21,620 سرعت 146 0:11:21,620 --> 0:11:22,600 دقت 147 0:11:22,600 --> 0:11:23,600 حیجان 148 0:11:23,600 --> 0:11:28,500 اصر جبانی شمبه تا پنج شمبه ساعت هفته 149 0:11:29,080 --> 0:11:31,500 اصر جبانی 150 0:11:32,780 --> 0:11:34,500 رادیو معارف 151 0:11:34,500 --> 0:11:37,080 سدای فضیلت و فطرت 152 0:11:37,080 --> 0:11:42,560 جسمتان گرچه در بند زنجیر 153 0:11:42,560 --> 0:11:46,180 جان دشمن حسیر شما بود 154 0:11:46,180 --> 0:11:49,720 بر شب قربت سرد زندان 155 0:11:49,720 --> 0:11:53,500 یارتان ذکر و یاد خدا بود 156 0:11:53,500 --> 0:11:55,100 دوه هفته پنجا نون 157 0:11:55,100 --> 0:11:57,060 در منطقه قصر شیری 158 0:11:57,060 --> 0:11:59,460 به اصارت نیروهای بستی دارم 159 0:11:59,460 --> 0:12:01,900 هیچی ایک از موارد قانونی 160 0:12:01,900 --> 0:12:04,080 که برای اصرها و اصر شده 161 0:12:04,080 --> 0:12:05,900 در مورد اصرای ایران 162 0:12:05,900 --> 0:12:08,100 با چوبای گره مهمات می زدن 163 0:12:08,100 --> 0:12:09,440 نه پتوه خاصی بود 164 0:12:09,440 --> 0:12:10,460 نه آب خاصی بود 165 0:12:10,460 --> 0:12:11,720 که بخوان بچه ها رفت 166 0:12:11,720 --> 0:12:12,800 خیلی غصم شد 167 0:12:12,800 --> 0:12:13,820 نه از شهادت 168 0:12:13,820 --> 0:12:15,680 شهادت واقعیت برای خودم 169 0:12:15,680 --> 0:12:17 امامون لرزه افتخار بود 170 0:12:17 --> 0:12:18,780 اصلا از شهادت باکی نداشت 171 0:12:18,780 --> 0:12:20,360 از مظلومیت بچه ها 172 0:12:20,360 --> 0:12:25,780 حکایت آزادگی 173 0:12:25,780 --> 0:12:29,100 آقبت هم رزلمت سر آمد 174 0:12:29,100 --> 0:12:32,700 یوسف از غائر زندان بر آمد 175 0:12:32,700 --> 0:12:41,300 روز دیدار یخوب جان شد 176 0:12:41,300 --> 0:12:44,840 یوسف از جمله آزادگان شد 177 0:12:44,840 --> 0:12:50,840 بسم الله الرحمن الرحیم 178 0:12:50,840 --> 0:12:53,660 خدایا جهان پادشاهی تراست 179 0:12:53,660 --> 0:12:55,660 زما خدمت آید 180 0:12:55,660 --> 0:12:57,440 خدایی تراست 181 0:12:57,440 --> 0:13:00,100 پناه بلندی و پستی 182 0:13:00,100 --> 0:13:00,880 تویی 183 0:13:00,880 --> 0:13:02,420 همه نیستن 184 0:13:02,420 --> 0:13:02,680 دانشان 185 0:13:02,700 --> 0:13:04,300 چه هستی تویی 186 0:13:04,300 --> 0:13:05,880 شنواندگان عزیز 187 0:13:05,880 --> 0:13:07,480 سلام و شبتون بخیر 188 0:13:07,480 --> 0:13:09,820 امیدواریم در کمال سیحت و تندرستی 189 0:13:09,820 --> 0:13:11,740 و آرامش بررامه ای امشب 190 0:13:11,740 --> 0:13:13,640 از مجموعه ی حکایت آزادگی 191 0:13:13,640 --> 0:13:15,740 رو بشنوید و لذت ببرید 192 0:13:15,740 --> 0:13:18,220 در این بررامه با شرح خاطرات 193 0:13:18,220 --> 0:13:20,360 و زندگی نامه یکی از آزادگان 194 0:13:20,360 --> 0:13:21,760 ازدتوند کشورمون 195 0:13:21,760 --> 0:13:24,440 مهمان خانه های با صفای شما میشیم 196 0:13:24,440 --> 0:13:26 و شما رو با یکی دیگه 197 0:13:26 --> 0:13:28,080 از ستاره های برخشان آسمان 198 0:13:28,080 --> 0:13:29,460 آزادی و آزادگی 199 0:13:29,460 --> 0:13:30,740 آشنا میکنیم 200 0:13:30,740 --> 0:13:52,060 بعد از فتح خورمشهر 201 0:13:52,060 --> 0:13:53,700 و اقب نشینی سراسری 202 0:13:53,700 --> 0:13:55,700 ارتش اراق دشمن تا دندانه 203 0:13:56 --> 0:13:58,020 مسلح برای دستیابی 204 0:13:58,020 --> 0:13:59,580 به پدافند مطمئن 205 0:13:59,580 --> 0:14:01,300 تدابیری به کار بست 206 0:14:01,300 --> 0:14:04,080 بگونه ای که در مناطق کوهستانی 207 0:14:04,080 --> 0:14:05,840 ارتفاعات مرزی رو 208 0:14:05,840 --> 0:14:08,380 همچنان در اشغال خودش نگه داشت 209 0:14:08,380 --> 0:14:09,980 و در مناطق پست 210 0:14:09,980 --> 0:14:12 با بکار بردن موانع مصنوعی 211 0:14:12,740 --> 0:14:14,280 موقعیت خودش رو 212 0:14:14,280 --> 0:14:15,420 محکم کرد 213 0:14:15,420 --> 0:14:17,180 در این حال دشمن 214 0:14:17,180 --> 0:14:19,360 از موانع طبیعی هم 215 0:14:19,360 --> 0:14:21,960 به منظور ایجاد اطمینان بیشتر 216 0:14:21,960 --> 0:14:23,400 بهره میگرفت 217 0:14:23,400 --> 0:14:25,400 در این بین رودخانه ی عریض عروند 218 0:14:26 --> 0:14:28,500 و منطقه وسیع هورالعظیم 219 0:14:28,500 --> 0:14:30,220 از نگرانی دشمن 220 0:14:30,220 --> 0:14:32,500 در خصوص تهاجم قوای ایران 221 0:14:32,500 --> 0:14:33,660 کم کرده بود 222 0:14:33,660 --> 0:14:36,380 این موضوع در منطقه هورالعظیم 223 0:14:36,380 --> 0:14:37,880 بیشتر مشهود بود 224 0:14:37,880 --> 0:14:39,760 به طوری که دشمن هیچگونه 225 0:14:39,760 --> 0:14:41,980 مانعی رو برای ایجاد پدافند 226 0:14:41,980 --> 0:14:44,920 در قرب این منطقه در نظر نگرفته بود 227 0:14:44,920 --> 0:14:46,420 اراق اصلا تصور 228 0:14:46,420 --> 0:14:48,540 هم نمی کرد که آب گرفتگی 229 0:14:48,540 --> 0:14:50,180 وسیع هورالعظیم 230 0:14:50,180 --> 0:14:52,380 برای نیروهای پیاده ایران 231 0:14:52,380 --> 0:14:53,600 قابل اوبور باشه 232 0:14:53,600 --> 0:14:56,260 برای همین منطقه هورالعظیم 233 0:14:56,260 --> 0:14:58,240 شد محل عملیات خیبر 234 0:14:58,240 --> 0:15:00,260 این عملیات در ثوم 235 0:15:00,260 --> 0:15:02,500 اسفند سال 1362 236 0:15:02,500 --> 0:15:04,160 آغاز شد و مهمان 237 0:15:04,160 --> 0:15:06,280 امروز ما روز چهارم اسفند 238 0:15:06,280 --> 0:15:08,460 در این عملیات و در این منطقه 239 0:15:08,460 --> 0:15:10,880 به اصارت نیروهای بسی در اومد 240 0:15:10,880 --> 0:15:12,560 جناب آقای علی از خر 241 0:15:12,560 --> 0:15:14,420 مشایخی و خاطرات 242 0:15:14,420 --> 0:15:15,920 آزادگی امشب 243 0:15:23,600 --> 0:15:38,560 بنده علی از خر مشایخی 244 0:15:38,560 --> 0:15:40,720 در چهارم 245 0:15:40,720 --> 0:15:42,660 اسفند ماه سال 62 246 0:15:42,660 --> 0:15:44,340 در عملیات خیبر 247 0:15:44,340 --> 0:15:46,860 به اصارت نیروهای 248 0:15:46,860 --> 0:15:47,840 بسی در اومدم 249 0:15:47,840 --> 0:15:50,820 به علت مجروحیتی که برام پیش اومده بود 250 0:15:50,820 --> 0:15:53,180 و در سال 69 251 0:15:53,180 --> 0:15:53,580 چهارم سال 1662 252 0:15:53,600 --> 0:15:54,520 شهریور 253 0:15:54,520 --> 0:15:56,840 به میهن اسلامی بازگشتم 254 0:15:56,840 --> 0:15:58,400 ما بعد از اینکه اصیر شدن 255 0:15:58,400 --> 0:16:01,520 شرایط مختصرم بگم 256 0:16:01,520 --> 0:16:02,420 اینکه تیر خورده بود 257 0:16:02,420 --> 0:16:04,260 دهانم تیر خورده از اینجا 258 0:16:04,260 --> 0:16:07,100 به لبم اصارت نکنید دندونها که باشم 259 0:16:07,100 --> 0:16:08,020 مصنوعیه 260 0:16:08,020 --> 0:16:09,160 تیر ها اینجا خورده بود 261 0:16:09,160 --> 0:16:10,500 و از اینجا گردن هم در اومده بود 262 0:16:10,500 --> 0:16:12,320 و بعدم یه تیر هم به پام خورد 263 0:16:12,320 --> 0:16:14,820 بچه ها به علت موقعیتی که 264 0:16:14,820 --> 0:16:15,900 اونجا وجود داشت 265 0:16:15,900 --> 0:16:17,760 نتونسته بودن مارا ببنن اقب 266 0:16:17,760 --> 0:16:19,740 و من اونجا موندم توی محرکه 267 0:16:19,740 --> 0:16:21,360 تا اینکه بعد به اصارت در اومدم 268 0:16:21,360 --> 0:16:23,360 در این صورت صبح که 269 0:16:23,360 --> 0:16:24,740 مار اصیر کردن 270 0:16:24,740 --> 0:16:27,460 بردن با چند تا دیگه بچه هایی بودن که مجروح بودن 271 0:16:27,460 --> 0:16:29,680 مار اقب اونجا با همون وضعیتی 272 0:16:29,680 --> 0:16:31 که خونروزی خیلی شدید 273 0:16:31 --> 0:16:33,220 مثلا خودم داشتم یا بچه های دیگه همینطور 274 0:16:33,220 --> 0:16:35,900 مجروح بودیم اکثرن خونروزی با اون شدید بود 275 0:16:35,900 --> 0:16:38,220 ما گفتیم اقلا شاید یه مداوایی چیزی بکنن 276 0:16:38,220 --> 0:16:39,900 که هیچ ترتیب اصار ندادن 277 0:16:39,900 --> 0:16:42,020 و حدود 6 ساعت ما رو تو خط میگرد داشتن 278 0:16:42,020 --> 0:16:43,340 جز کتک و 279 0:16:43,340 --> 0:16:45,940 به صلاح شکنج های آنچنانی که 280 0:16:45,940 --> 0:16:47,200 کم و کفش رو تقریبا 281 0:16:47,200 --> 0:16:48,840 همه شنیدن 282 0:16:48,840 --> 0:16:50,960 اونجا به ما امال کردن و 283 0:16:50,960 --> 0:16:53,820 حدود تقریبا 6-7 ساعت اونجا بودیم 284 0:16:53,820 --> 0:16:55,380 بعد ما رو بردن یه پادگانی 285 0:16:55,380 --> 0:16:57,360 در اونجا 300-400 نفر 286 0:16:57,360 --> 0:16:59,560 توی یه جایی خیلی تنگی کرده بودن 287 0:16:59,560 --> 0:17:01,720 نه آبی نه قضایی و شکنجه های 288 0:17:01,720 --> 0:17:03,140 خیلی سر رو بچه ها پیده میکردن 289 0:17:03,140 --> 0:17:05,700 آقای مشایخی برامون تعریف کردن 290 0:17:05,700 --> 0:17:07,460 که به سبب مجروحیتشون 291 0:17:07,460 --> 0:17:08,880 در عملیات خیبر 292 0:17:08,880 --> 0:17:11,400 از همرزمانشون اقب میمونه 293 0:17:11,400 --> 0:17:12,840 و به اصارت در میاد 294 0:17:12,840 --> 0:17:15,400 و دشمن بحثی به جای رسیدگی 295 0:17:15,400 --> 0:17:17,200 و درمان ایشون و همرزمان 296 0:17:17,200 --> 0:17:19,340 مجروح دیگهی که همراه ایشون بودن 297 0:17:19,340 --> 0:17:20,980 با شکنجه و کتک 298 0:17:20,980 --> 0:17:22,620 از اونها استقبال میکنه 299 0:17:22,620 --> 0:17:24,580 خب جنب آقای مشایخی 300 0:17:24,580 --> 0:17:27,300 بعد از چند ساعت شکنجه و خونریزی 301 0:17:27,300 --> 0:17:29,080 و عذیت چی کار کردیم 302 0:17:29,080 --> 0:17:30,360 و شما رو به کجا بردن 303 0:17:30,360 --> 0:17:32,260 بعد از یه روز که گذشت 304 0:17:32,260 --> 0:17:34,800 ما رو دیدیم یه تعداد اوتوبوس رو بردن 305 0:17:34,800 --> 0:17:36,780 و توی اوتوبوس ها ما رو سوار کردن 306 0:17:36,780 --> 0:17:38,020 کنار پنجره ها 307 0:17:38,020 --> 0:17:40,400 یعنی فقط سندلی که کنار پنجره هست 308 0:17:40,400 --> 0:17:41,220 و یه در میون 309 0:17:41,220 --> 0:17:43,200 توی هر اوتوبوسی ما شماردیم 310 0:17:43,200 --> 0:17:45,140 نه نفر عصیر سوار کردن 311 0:17:45,140 --> 0:17:47,040 که فقط کنار پنجره ها پیدا باشه 312 0:17:47,040 --> 0:17:50,020 و یه قطار اوتوبوس به صلاح دنبال هم کردن 313 0:17:50,020 --> 0:17:52,980 حدود دو ساعت تموم ما رو توی بسره چرخوندن 314 0:17:52,980 --> 0:17:55,820 که به صلاح نشون بدن عصیر زیادی گرفتیم 315 0:17:55,820 --> 0:17:58,300 در این حالی که خب اگر کسی نگاه میکرد 316 0:17:58,300 --> 0:17:59,860 کاملا مشهود بود که 317 0:17:59,860 --> 0:18:01,980 توی اوتوبوس نه نفر ده نفر بیشتر نیستن 318 0:18:01,980 --> 0:18:05,240 در هر صورت دو ساعت تموم ما رو توی بسره چرخوندن 319 0:18:05,240 --> 0:18:07,780 و این بود به صلاح عصیر گرفتنشون 320 0:18:07,780 --> 0:18:09,460 مخواستن آمار زیادتری جلوه بدن 321 0:18:09,460 --> 0:18:12,160 دقیقا دو روز و یک شب تموم 322 0:18:12,160 --> 0:18:14,680 من با همین وضع خونروزی شدیدی که داشتم 323 0:18:14,680 --> 0:18:17,640 که امید به زنده بودن حتی نداشتیم 324 0:18:17,640 --> 0:18:20,340 ما رو نه آبی میتونستیم بخوریم 325 0:18:20,340 --> 0:18:22,420 نه قضایی البته اونهاییم که میتونستن بخورن 326 0:18:22,420 --> 0:18:24,860 در حده یک بخور و نمیری تقریبا 327 0:18:24,860 --> 0:18:26,700 به شون میدادن ولی خب ما که 328 0:18:26,700 --> 0:18:30,440 این وضعیت امود حتی یه بسره برای پیشگیری نکردن 329 0:18:30,440 --> 0:18:32,460 که این خونروزی ما ادقال بند بیاد 330 0:18:32,460 --> 0:18:36,040 در اصلا بعد از دو روز ما رو بردن برای بیمارستان 331 0:18:36,040 --> 0:18:38,160 یه جا با اوتروز رو بردن ما رو پیاده کردن 332 0:18:38,160 --> 0:18:40,160 دمه یه که توی پادگان نظرم بود 333 0:18:40,160 --> 0:18:43,800 دمه یه بخشی که از اونجا ما باورنم که مثلا بیمارستان باشه 334 0:18:43,800 --> 0:18:47,060 و از بیمارستان تنها بتونم خلاصه بگم 335 0:18:47,060 --> 0:18:48,680 یک اسمی داشت از بیمارستان 336 0:18:48,680 --> 0:18:51,240 از در که ما آمدیم پیاده بشیم مغرب بود 337 0:18:51,240 --> 0:18:53,960 تاریک هم بود و اونجا چراق چیزی هم روشن نبود 338 0:18:53,960 --> 0:18:56,680 یه نفر دمه در خروجی نشسته بود 339 0:18:56,680 --> 0:19:00,280 بساته که گچ میگیرن برای شکستگی ها اونجا بود 340 0:19:00,280 --> 0:19:03,700 و حدود سی چهل نفر با یه اوتروز ما رو بردن 341 0:19:03,700 --> 0:19:07,140 همه زخمی های شدید بودن که قطعی داشتیم 342 0:19:07,140 --> 0:19:10,580 حتی شکستگی هایی داشتیم که اصلا مقابل گچ گرفتن نبود 343 0:19:10,580 --> 0:19:12,620 خلاصه اینهایی که باید گچ گرفته میشدن 344 0:19:12,620 --> 0:19:14,700 از در اوتروز هر که میومد پایین 345 0:19:14,700 --> 0:19:16,440 یه نفر نشسته بود و گچ میگرفت 346 0:19:16,440 --> 0:19:19,360 کاری نداشت که شکسته صافه کچه دکتر ندیده 347 0:19:19,360 --> 0:19:21,180 اکس نندخته همینطور گچ میگرفت 348 0:19:21,180 --> 0:19:42,600 برنامه گیره 349 0:19:42,600 --> 0:19:45,420 حکایت آزادگی رو از رادیو معارف میشنوین 350 0:19:45,420 --> 0:19:49,120 در این برنامه همنشین آقای علی اصغر مشایخی هستیم 351 0:19:49,120 --> 0:19:52,400 اشون در اسفند شست و دو به اصارت در اومدن 352 0:19:52,400 --> 0:19:56,780 و در شهریبر سال شست و نو به آگوش ایران اسلامی برگشتن 353 0:19:56,780 --> 0:20:00,440 و این یعنی بیش از هفت سال اصارت 354 0:20:00,440 --> 0:20:03,520 شاید گفتن این جمله کار راحتی باشه 355 0:20:03,520 --> 0:20:06,780 ولی تحمل هفت سال اصارت خیلی سخته 356 0:20:06,780 --> 0:20:08,340 جنب آقای مشایخی 357 0:20:08,340 --> 0:20:10,980 سراپا گوشیم با عزیزان شنوندمون 358 0:20:10,980 --> 0:20:13,500 برای شنیدن حکایت آزادگی شما 359 0:20:13,500 --> 0:20:16,320 دیگه ما پناه برخدا پامو شکسته بود 360 0:20:16,320 --> 0:20:19,660 گفتیم چاره این نیست که اینجا که صحبتی هم نمیشه بکنیم 361 0:20:19,660 --> 0:20:22,260 اومدیم پایین دیدیم سریع گچه گرفت دور پا 362 0:20:22,260 --> 0:20:24,880 ما پیچید و یه چیزی درست کرد مثل پوتین به پای ما 363 0:20:24,880 --> 0:20:26 ما اومدیم پایین 364 0:20:26 --> 0:20:28,700 تو بخش اومدیم از بخشیم نه اصای نهی 365 0:20:28,700 --> 0:20:30,420 که خودمون خلاصه کشیدیم رو زمین 366 0:20:30,420 --> 0:20:33,720 رفتیم تو اتاق دیدیم اصلا اتاق نه تختی داره 367 0:20:33,720 --> 0:20:35,780 نه دیواری همه خاک گرفته 368 0:20:35,780 --> 0:20:37,360 یه ساختمون زهران مطروکه بود 369 0:20:37,360 --> 0:20:41,380 پتوهای خونی و خاکی انداخته بودن 370 0:20:41,380 --> 0:20:43,300 دو تا ستا تو هر اتاق کچی که 371 0:20:43,300 --> 0:20:46,360 بر روی هر پتوی سه نفر چار نفر باید میخوابیدن 372 0:20:46,360 --> 0:20:48,480 رو زمین پتوی خاکی و خونی 373 0:20:48,480 --> 0:20:49,900 و هیچ امکاناتی نبود 374 0:20:49,900 --> 0:20:51,740 تنها چیزی که تو اون بیمارستان 375 0:20:51,740 --> 0:20:53,400 به درد ما خورد 376 0:20:53,400 --> 0:20:55,220 شخص خود من این که 377 0:20:55,220 --> 0:20:57,320 دو تا سروم به ما زدن از شب تا صبح 378 0:20:57,320 --> 0:20:59,640 یعنی همون ما که رسیدیم این دو تا سروم فقط ما رو نجات داد 379 0:20:59,640 --> 0:21:02,120 چون نه آب میتونستم بخورم نه قضا 380 0:21:02,120 --> 0:21:03,640 دو تا سروم زدن به ما 381 0:21:03,640 --> 0:21:05,380 صبح هم که سروم تمام شد 382 0:21:05,380 --> 0:21:07,800 قد کردن دیگه هیچی بگو نزدن 383 0:21:07,800 --> 0:21:09,720 ما گفتیم خب با این وضع نه 384 0:21:09,720 --> 0:21:11,820 چیزی میتونستیم بخوریم نه آبی میتونستیم بخوریم 385 0:21:11,820 --> 0:21:13,180 اما دیدیم هیچ خبر نشد 386 0:21:13,180 --> 0:21:14,640 قد کردن سروم رو دیگه هم نزدن 387 0:21:14,640 --> 0:21:16,960 یه نفر هم مثلا این عراقی هایی که 388 0:21:16,960 --> 0:21:18,660 به سلاح مستخدم بود میومد اونجا 389 0:21:18,660 --> 0:21:20,500 تو اونجا میچرخید و میرفت 390 0:21:20,500 --> 0:21:22,860 زور که شد دیدیم که یه مقدار قضا همو قضایی که 391 0:21:22,860 --> 0:21:24,860 خودشون درست میکنند و کیفیتشو 392 0:21:24,860 --> 0:21:26,400 به سلاح قبلن 393 0:21:26,400 --> 0:21:28,760 دوستان زیاد گفتن همه شنیدن 394 0:21:28,760 --> 0:21:30,880 یه مقدار برنج خوشک بود و 395 0:21:30,880 --> 0:21:32,580 یه مقدار آب پیاز فقط 396 0:21:32,580 --> 0:21:33,900 که به سلاح خورشتش بود 397 0:21:33,900 --> 0:21:36,180 اینو یه مقدار آب پیاز رو میرخدن رو برنجو 398 0:21:36,180 --> 0:21:36,940 و میزشتن جلو ما 399 0:21:36,940 --> 0:21:38,680 یه باشخان رو بردن گوشتن جلو ما 400 0:21:38,680 --> 0:21:41,700 بعد ما با اون همدوز زبونشونو بلند نبودیم اون موقع 401 0:21:41,700 --> 0:21:43,820 یه مقدار با اشاره و اینها تفریم کردیم 402 0:21:43,820 --> 0:21:45,720 بینه که ما دهنو تیر خورده 403 0:21:45,720 --> 0:21:46,960 که ما آب نمیتونیم بخوریم 404 0:21:46,960 --> 0:21:48,140 قضا برنج خوش جلو ما 405 0:21:58,760 --> 0:22:00,280 جونمونم از دستمون رفته 406 0:22:00,280 --> 0:22:02,380 وقتی اومد به اشاره بشکدیم 407 0:22:02,380 --> 0:22:05,260 یه ذر از اون آباش بریزیم رو تا این شلچه ما زورکی بخوریم 408 0:22:05,260 --> 0:22:07,280 خلاصه دو ملاقه از اون آب پیازه 409 0:22:07,280 --> 0:22:09,340 ریخ رو اینجا انقدر شد که روون شد 410 0:22:09,340 --> 0:22:11,500 ما تونستیم با هر به سلاح 411 0:22:11,500 --> 0:22:13,620 سختی بود این از گلومون بدیم پایین 412 0:22:13,620 --> 0:22:15,280 و همین شد به سلاح 413 0:22:15,280 --> 0:22:17,220 مدعوای ما تو بیمارستان در حالی که 414 0:22:17,220 --> 0:22:18,800 تیر از دهنم خورده بود و 415 0:22:18,800 --> 0:22:20,200 از گلوم نرمده بود 416 0:22:20,200 --> 0:22:42,900 همچنان با شما هستیم از رادیو معارف 417 0:22:42,900 --> 0:22:44,800 با برنامه یه حکایت آزادگی 418 0:22:44,800 --> 0:22:46,620 و در این بخش میخواییم کتاب دیگه 419 0:22:46,620 --> 0:22:48,760 در حوزه یه دفاع مقدس و آزادگی 420 0:22:48,760 --> 0:22:48,780 بیشتر بیشتر بیشتر بیشتر بیشتر بیشتر بیشتر بیشتر بیشتر بیشتر 421 0:22:48,780 --> 0:23:18,760 کتاب قروب هشتم اسفند 422 0:23:18,760 --> 0:23:48,740 مقدس و آزادگی 423 0:23:48,760 --> 0:24:18,740 مقدس و آزادگی 424 0:24:18,760 --> 0:24:48,740 مقدس و آزادگی 425 0:24:48,740 --> 0:25:18,720 مقدس و آزادگی 426 0:25:18,740 --> 0:25:20,740 مقدس و آزادگی 427 0:25:20,740 --> 0:25:22,740 مقدس و آزادگی 428 0:25:22,740 --> 0:25:28,740 مقدس و آزادگی 429 0:25:28,740 --> 0:25:34,040 دوستان همراه جنب آقای علی ازقر مشایخی 430 0:25:34,040 --> 0:25:36,260 بسیجی و آزاده ی عزیزی هستن 431 0:25:36,260 --> 0:25:39,860 که بیش از هفت سال از عمر گرانبه های خودشون رو 432 0:25:39,860 --> 0:25:42,440 در اردوگاه های اراق زندگی کردن 433 0:25:42,440 --> 0:25:46,200 و سختی های بسیاری رو با ایمان قوی تحمل کردن 434 0:25:46,200 --> 0:25:48,580 و مهمان برنامه ی امشب ما هستن 435 0:25:48,580 --> 0:25:52,540 و داریم از حرف های دلنشین ایشون بهر من میشیم 436 0:25:52,540 --> 0:25:54,720 خب جنب آقای مشایخی 437 0:25:54,720 --> 0:25:57,120 از روزهای که سخت اصارت برامون بگین 438 0:25:57,120 --> 0:26:00,020 دوستانتون وقتی از خاطرات اصارت میگن 439 0:26:00,020 --> 0:26:02,240 همشون به این نکته اشاره میکنن 440 0:26:02,240 --> 0:26:05,360 که دشمن با استفاده از اصرای عزیز ما 441 0:26:05,360 --> 0:26:08,300 تبلیغات دروقین بسیاری انجام میداد 442 0:26:08,300 --> 0:26:13,440 شما هم تجربه این تبلیغات دروقین اراقی ها رو داشتین؟ 443 0:26:13,440 --> 0:26:15,300 یه روز ما عوده شیشه هفت گذشته بود 444 0:26:15,300 --> 0:26:18,040 دیدیم که اومدن لباسای ما رو تونتون عوض کردن 445 0:26:18,040 --> 0:26:20,100 دیدیم پرستارا میان دکتران میان سر میکشن 446 0:26:20,100 --> 0:26:20,820 شلوپو لوشد 447 0:26:20,820 --> 0:26:22,280 فهمیدیم یه خبری هستش 448 0:26:22,280 --> 0:26:25,760 لباسا ما رو آوردن عوض کردن و ترتمیز کردن 449 0:26:25,760 --> 0:26:27,580 گفتم بگی دستاتون رو آب بزنید 450 0:26:27,580 --> 0:26:28,840 با همون یه ذره آبی که بود 451 0:26:28,840 --> 0:26:31 حالا دستای ما انقدر خونی و گلی بود 452 0:26:31 --> 0:26:32,520 که هرچی میکشیدیم تمیز نمیشد 453 0:26:32,520 --> 0:27:02,500 روش مونده بود 454 0:27:02,520 --> 0:27:06,460 دیدیم که اون دکتران میزدن با همین تخت مرتب و پتون و کمود و تشکیلاتی خیلی مرتب 455 0:27:06,460 --> 0:27:09,660 فهمیدیم که حتما میخوانیم به صلاح تبلیغات یه چیزی بکنن 456 0:27:09,660 --> 0:27:11,780 و بچه همه خیلی ناراحت شدیم 457 0:27:11,780 --> 0:27:16,580 بچه ها آماده بودن که به صلاح به هر شکلی شده جلوگیری بکنن از این تبلیغاتشون 458 0:27:16,580 --> 0:27:20,060 یه چند دقیقی کشید که بچه ها رو آوردن همه رو مستقر کردن 459 0:27:20,060 --> 0:27:24,240 دکتران میبونن بالا سرمون دست میکشدن به سرمون در حالی که میزدن بچه ها 460 0:27:24,240 --> 0:27:28,300 خود دکتران بچه ها رو میزدن حتی دکتراشون توی اون وضعیتشون بچه ها رو میزدن 461 0:27:28,300 --> 0:27:42,600 یه چند رو گذشتی بدیم بله دوربین ها اومد تو دوربین های مختلف 462 0:27:42,600 --> 0:27:46,580 منظر خبرمگار های خارجی سفید و سرخ و سیاه و همه رنگی اومدن تو 463 0:27:46,580 --> 0:27:49,800 دوربین بود که فرق فیلم برداریم که این دکتر آماده بودن بالا سرمون 464 0:27:50,060 --> 0:27:54,100 رو میگرفتن و به سرمون نوازش میکردن ما دیدیم که خیلی ناجرونی 465 0:27:54,100 --> 0:27:58,820 توری بخواد بگذره و پوشیده نباشه سربازای اراقی هم پشت خبرمگار ها 466 0:27:58,820 --> 0:28:02,980 اومده بودن و همینطوری علامت بینن که هیچی نگیم ما دیدیم نمیشه 467 0:28:02,980 --> 0:28:06,640 که بمونه همینطوری گفتیم هرشی شد دیگه یه تعدادی بچه ها بودن خب 468 0:28:06,640 --> 0:28:09,640 از جمعه خود من که انگلیسی میتونستیم بالا خب دست پاشکرستم شده 469 0:28:09,640 --> 0:28:13,700 به این خبرمگار ها چیزی بگیم شروع کردیم خلاصه به خبرمگار ها رو گفتیم 470 0:28:13,700 --> 0:28:16,980 واقعیتو که ما همچین وضع داشتیم دو دقیقه از ما رو بودن اینجا 471 0:28:16,980 --> 0:28:20,200 اونا هم خب گوش کردن حالا اگر منعکس نکردن به جای خود بمونه 472 0:28:20,200 --> 0:28:25,320 در اصطلاح واقعیت رو گفتیم بعد گذشت رفتم بیرون ما گفتیم به دوستان 473 0:28:25,320 --> 0:28:28,920 گفتیم که شب بود چون ساعت بعض مغرب گذشته بود گفتیم خب خوبه 474 0:28:28,920 --> 0:28:32,380 حالا اگر که به خاطر همینم شده امشب اقلا راحت میخوابیم 475 0:28:32,380 --> 0:28:36,180 دیگه پایان خودم تو عالم خودم بودیم دو سه دقیقه بعدش که خبرمگار دیدیم 476 0:28:36,180 --> 0:28:39,940 نخیر همون سندلی پنچره رو آوردن و با اون برونکا آوردن 477 0:28:39,940 --> 0:28:43,080 یکی سبار کردن پاشیم گفتیم دیگه امشب هم به ما به سال نداد 478 0:28:43,080 --> 0:28:47,340 سبارمو کردن دو مرتبه چند دقیقه و بردن همون جایی که بودیم 479 0:28:47,340 --> 0:28:52,700 و منظورم از گفتن این تیکه این بود که این وضعیتی بود که ما اونجا دیدیم 480 0:28:52,700 --> 0:28:55,140 از تبلیغات که واقعا اونا میکردن 481 0:28:55,140 --> 0:28:57,120 بعضی چیزها رو شب میشنویدیم 482 0:28:57,120 --> 0:29:01,140 میگفتیم که امکان داره که یه مقداری اقراحامیز باشه 483 0:29:01,140 --> 0:29:04,740 و به سلا واقعیت نداشته باشه انقدر که میگن 484 0:29:04,740 --> 0:29:07,580 ولی اونجا به اینه دیدیم که تمام اون چیز که میگن حقیقت داره 485 0:29:07,580 --> 0:29:10,940 و به سلا همه جنایتی میکنن 486 0:29:17,340 --> 0:29:26,100 باز هم به پایان برنامه امشب حکایت آزادگی رسیدیم 487 0:29:26,100 --> 0:29:31,760 امیدواریم که از شنیدن خاطرات جناب آقای علی از خر مشایخی لذت برده باشید 488 0:29:31,760 --> 0:29:35,560 با آرزوی صحت و سلامت برای همه شما عزیزان 489 0:29:35,560 --> 0:29:38,040 به خداونده مهربان بیست پاریمتون 490 0:29:38,040 --> 0:29:40,620 التماس دعا و خدا نگهد 491 0:29:40,620 --> 0:29:46,300 ای وطن خاک تو 492 0:29:47,340 --> 0:29:51,960 شده به چشم من 493 0:29:51,960 --> 0:29:55,860 تو تیار 494 0:29:55,860 --> 0:29:58,800 میهنم