مهنگ پخش توفیق داشتیم که در خدمت شما باشیم امیدوارم که براموهای این بخش موردنتون قرار گرفته باشه و توفیق داشته باشیم در نوبتی دیگر هم در محصرتون حاضر بشیم با شما خداحافظی میکنیم دوت میکنیم سی دقیقه برکرانه نور رو بشنوید خدا نگهدارتون خدا نگهدارتون بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور بر چراقه نور مثلا مکه مشرف بشود حضرتم دعای کرد دعای اون مستجاب شد اون عمر طولانی کرد سالهای متمادی به وکر رفت و سفر پنجاه و یکمش ظاهرن که بیش از مقدار استضابت دعای حضرت بود این رفت در جهوه که میقات بود احرام ببندد غسل بکند و احرام ببندد همون جا سیل آمد و آب آمد و اون رو برد و شده غریق جهوه خب این آرزوها را مردم داشتند از یک طرف ذات اقلس اله مکرر دستور میدهد که حج و عمره پراموشتون نشد و سیره اعیم علیه و سلام هم این بود که پیاده یا سواره بالاخره این راه را تقیی کنند وجود و بارک امام مشتبه سلامون لره بیس بار پیاده این راه را تقیی کرد از طرف دیگر هم خدا را بود این منطقه ها منطقه اعمل است نه مزاهم کسی باشید نه کسی مزاهم شما باشد تا اون خوی درندگی را دین تعدیل کند اونگاه روشن میشود که جریان حج و عمره جریان احرام غیام مردم را تعمیل میکند بالاخره بشری که بخواهد زندگی کند باید استاده باشد انسان آجز و نشست زندگی ندارد و غیام و غیوام چیزیست که انسان به اون تکیه میکند قهرن دین تکیه گاه مردم است شما میبینید جامعی که این معارف در اون جامعه نیست جز خون ریزی چیز دیگر نیست بالاخره حیوانات یه قراری دارند یه نظمی دارند یه حسابی دارند اینا از هر حیوانی هم بدترند برفرز حیوانات نظمی هم نداشته باشند چون قدرت درندگی اونا محدود است کسی از شعای قدرت اونا فاصله بگیرد در امان است اما الان با فشارده با فشارده دادن یک دکمه یا یک شاسی نه شرق از غرب امان است نه غرب از شرق در امان است این است که ذات اقدسه را فرمود تنها جایی که به چیزی که به شخصی که تکیه گاه امنیت بشر را تأمین بکند همین اشیاه و اشخاص و ازمان وابسته به دین است این منطقه ها منطقه امن است نه شما مزاهم کسی باشید نه کسی مزاهم شما باشد فمود شما که احرام بستید مزاهم کسی نباشید نه علفی را قد کنید نه سیدی را از بین ببرید حتی اون حیواناتی که در بدن شما است او را اگر خواستید آهسته جا به جا کنید حق کشتن اون حیوانات قنبل و امثال زارک را ندارید تا تمرین بشید بعد بر اینکه ثابت بشود این امنیت یک جانب نیست دو جانب است به مردم دیگر هم دستور داد که کار به محرمین نداشته بشید خلا خواه اونا مسلمان خواه کافر بالاخره یه قرار به این را می دادید این که فرمون لا تقتل سید و انتم هروم خطاب به مؤمنین است اما لا تهل شهر الحرام ولل حدی ولل قلائد خطاب به آمه اینسون هاست هیچ کسی حق ندارد مزاهم حاجی معتمر و حاجی بشود هیچ کسی حق ندارد غربانی را که حاجی به همراه می برد باشد این که سید نیست خب پس امنیت دو طرف را مسئله حج امرو تعمیل می کند از طرفی به محرم می گوید دست به چیزی نزن که مزاهم کسی باشد از طرفی به افراد دیگر دستور می داد که شما مزاهم حاجی نباشید بتالید اینها امنیت داشته باشد خب اون روز راه نامن بود و از غارتگری ارتضاق می کردن از یک طرف انسانها را دستور می داد که از من کل فجن امیغ حرکت کنید به طرف مکه از طرفی به همه انسانها دستور می داد که مزاهم اینگونه از افراد نباشید بلا آمین ال بیت الحرام خب چه دینی از این جامعه تر و زیباتر بنابراین در اول همین سوره مبارکه ماعده به همه مردم خطاب می کند که شما کاری به زائرین بیت خدا که زیوف و رحمانن نداشته باشید گرچه خطاب متوجه مؤمنین است ولی چون مؤمنین از این خطاب ترفی می بندند و عمل می کنند خطاب متوجه اونها شد وگنه همه انسانها مکلفه آیه دوی سوره ماعده این بود یاییو هلوزین آمنا لا تحلو شعائر الله هرچی که به عنوان نشانه های الهی شد اونها را باز نکذارید اینا بستن اینا مدار بستن اینا را بازشون نکنید احلال نکنید نکشایید سر اینا را باز نکنید در اینا را باز نکنید اینا بستن اینا نامه محرمانه این اصل کلی بعد ای را باز کرد یعنی شرح داد فرمود نه ماه حرام از این ماه های چارگانه نه حد و قربانی که اینا به همراه می بردن و نه قلائب این قلائب یا ناظره با آن از اون قلاده ها و گردن بند هایی که به عنوان نشانه در حج قران مثلا به گردن این شطر و گوستند و گاو می آبختن که معلوم بشود این برای قربانی یا منظور زواتل قلائب است نه خود قلاده اگر زواتل قلائب باشد این ذکر خاص بعد از آمست نشانه تأکید است یعنی هیچ حدیه مخصوصا اون حدیه که حاجی به همراه خود سوغ می دهد کاری بود نداشته باشید اگر منظور قلاده باشد این تأکید در مطلب است یعنی این قلادهی که به گردن شطر یا گوستند یا گاو است این را تکریم کنید این برای اهمیت مسئله است نظیر رعایت افاف که می فرماید بلای و دین زینته نه لالا بولت هنه گای می فرماید به این که ولیل ربن بخوم رهنه علاجیو بهنه که گردنشون پیدا نشود گای می فرماید زینتشون را اظهار نکنن نه یعنی محل زینت را اگر فرمود زینت را اظهار نکنن خب محل زینت را به طریق اولا باید مستور نگه بدارن این که فرمود بلای و دین زینته هنه این مبالغه در تربیت افیفانه است این که فرمود ولالغلاعد یعنی شما بین آهنه هایی که به صورت قلاده در گردن شطور یا گوسمند آویخته است نسبت به اینها بدرفتاری نکنید این مبالغه در تکریم شاعر الهی است بعد فرمود بلا آمین البیت الحرام آمین که جمع است و مفردش آمه است آم یعنی کسی که غص کرده است ام یعنی ام و آم حالا یا اسم فائل است یا صفت مشبهه یعنی غاصدین بیت حرام غهرن امنیت دو طرف تأمین شده است از این طرف به محرمین دستور میدهد که شما خون ریزی نکنید حیوان بررید را نکشید و کسی آزاد نرسانید از اون طرف به دیگران هم دستور میدهد که شما به محرمین کار نداشته باشید شعر حرام هم از این که جنس است البته مفرد نیست جنس است و شامل اشور حرام خواهد بود خب در چهار ماه چه مسئله حج و عمر و مطرح باشد چه نباشد و در ماهایی که مسافرین آزم حج مخزن اون روزهایی که رفت و برگشت حقریبا هشت ماه نه ماه بعضیها یازده ماه طول میدیشید از راهی با اون اسب و شطور برمن مکه و برگردن در بعضی از منطقه ها بعضی از معمرین برامون نقل میکردن که ما تا مکه برگردیم یازده ماه طول کشید خب از بعضی از منطقه های ایران مثلا حساب بکنید اینا سوار اصب بشن بروند در حجاز از اونجا با شطور خودشون رو به مکه برسن اونو برگردن و این راه برای همه مردم باز بود اون وقت ها اهم از حج و عمره واجب و مستحب بعد به این محرمین دستور بیدادن شما در تمام مدت ایران باید مسوند باشید و مزاهمه کسی نباشید هم به دیگر مردمان دستور بیدادن که شما کاری به محرمین نداشته باشید این بهترین راه برای تربیت مردم و برقراری امنیت هست این تهیگاه مردم هست بلاخره یه جا انسان باید جا اهم داشته باشد دیگه این میشه هد قیام لذا فرمود در زیل آیه فرمود خدا از اسرار آسمان ها با خبر هست از اسرار زمین با خبر هست زمان زمین را اون میداند اون میداند چه حکم بکند و کجا را جای امن قرار بدهد بهترین جا و بهترین شخص و بهترین شیع و بهترین زمانی را که سلاح بود برای اینکه منطقی امن باشند یا شیع و شخص و مکان زمان امن باشند خدا تشخیص داد مکانش جعلاللهالکعبتالبیتالحرامقیامندلناست جعلاللهالکعبتالحرامقیامندلناست زمان شهر حرام هست اشیا همین حدیست و قلاعد هست اشقاص همین آمین بیت حرام هست و مانند اون خب چنین دینی که امنیت دو جانب را تأمین کرده هست اگر کسی از اون به بعد دست به خون ریزی بزند اونگاه دستگاه اسلامی اون را سر جاش می نشانند و از اون به بعد معلوم می شود که جنگ ها ولو جهاد ابتدایی باشد جنبه دفاعی دارد خب پس یه امنیت دو جانب را دین تأمین کرده هست هم از این طرف فرمود محرم مزاهمه کسی نباشد هم از اون طرف به دیگران فرمود شما مزاهمه محرمین و آمین البیت الحرام نباشد و وسیع تر نفه بود مزاهمه محرمین نباشید ولو آمین البیت الحرام حالا اگر کسی به عنوان زائران بیت الله و زیور فررحمان از شعر خودشو مثلا از ایران از قوم تهران دارن حرکت میکنن این ولو آمین البیت الحرام شابر این هم میشه برد فرمود با اینا بدرفتاری نکنید اینا با مسافرین دیگر فرق دارن چیزی را به اونها گران ندید چیزی را از اونها مزایقه نکنید اینا مهمانان خدا خب وقتی انسان ببیند که به احترام خدا هر جا رفت تکریم میشود خودش تربیت خواهد شد اون روزی که یازده ما طول می کشد تابیارو بند و برگردن این آمین البیت الحرام مقصود نیست که حالا که قصد کردن رفتن کار بناده شیف باشید و حالا که زیارت کردن برگشتن هر چی خواستید بکنید بکنید این که نیست یعنی این شخص تابیارو بند و برگردن جز ای زیوف و رهبار هست کاری با نداشته باشید از اون طرف هم در سراسر آلم حج واجب و مستحب عمره واجب و مستحب مردم رو دعوت میکنند من کل پدجن امیغ می آیند از طرفی به دیگر مردمان دستور می دند که اینا زیوف و رهبار هم کار بیران نداشته باشید خب این کسی که خودش می بیند که محدود شد این کسی می بیند هر جا می رود مرد احترام قرار می گرد خب این کدوم انسان هست که تربیت نشده لذا ذات اقدس الله فرمود ما اصرار آسمان و زمین رو می دانیم می دانیم کجا را جای امن قرار بدیم و چی را جای امن قرار بدیم این را جای امن قرار دادیم لذا گفتن اگر کسی بتواند مکه برود و مکه نرود در پایان عمر حالت احتضار می گویند در صفه یهودی یا مسیحی باش یه هم که عظمتی دارد در یهان مکه دیگر وگرنه همه این محکام الهی به مساله خود مردم برمی گردد غرض اونست که ستا مسئله حیاتی که به با همه شعون وابسته به اون یعنی حج امروپان اون را آمل قیام معرفی کرده است یعنی اصهای دست مردم گریان حج امروپست و اگر این حج امروپست را از جامعه بگیره این را تکیگاه نداره می افتد این یکی مسئله دوم که اونم اصاسی است پرمود اقتصاد مردم اصهای دست مردم هست مردم اگر بی اقتصاد باشن می افتدن سقوط می کنن اینم دو سوام این سؤال بطرح می شود که آیا هم مسئله اعتقاد و حج و عمره که امر عبادیست این آمل قیام و قبام است هم اقتصاد که امر طبیعی و مادیست اینم آمل قیام و قبام است اینا هم تای همه یا یکی اصلت به دیگری فرد این مسئله سوام رضا تقدسه اله پاسخ دادست که این در تزاهم اعتقاد اصلست و اقتصاد فرد اونو در سوره منافقون فرمود فرمود به این که منافقون تحدید کردن که مسلمونها را در محاصره اقتصادی قرار بدن با اونها معامل نکنین چیزی از اونها نخرید چیزی به اونها نفروشید چرا سد به این که رائقان چیزی به اونها بدید اینو بده اینو در فشار اقتصادی قرار بگیرن اینو اگر در فشار اقتصادی قرار گرهتن دینشون رهبرشون والی و ولیشون را رهام کنن این حرف منافقین دیروز امروز بود خب اونگاه ذات اقدسه اله پاسخ داد فرمود به این که مادام که اعتقاد محفوظه است هم معتقدین مسونند هم خدا اصحاین این هاست فرمود بالاخره کلید خزائن آسمان و زمین که فقط به دست خداست چون اندهو مفاتقلقه به دست زید و عمر که نیست خب اگر خزائن بیکران تا بیکران است و کلید این بیکران فقط به دست خداست و این هم به خدا معتقدن چی میتواند با فشار اقتصادی جامعه مسلمین را از پادر بیا برد این ستا مسئله را ذات اقدسه اله تشریح کرد تا کسی خیال نکند اگر در سوره نسا مسئله مال و اقتصاد را آمل قیام دانه است این مسئله اقتصاد هم مثل اعتقاد همتای همه این طور نیست در سوره بارکه نسا که بحثش قبلن گذشت آیه پنج سوره بارکه نسا اونجا از جریان انوال به عنوان مسئله آمل قیام یاد کرده است فرمود آیه پنج سوره نسا وَلَا تُعْتُسْتُفَهَا اَنْوَالَكُمُ لَتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا البته مال آمل قیام است تو اون بحث های سوره بارکه نسا هم ملازه فرمودید این لطیفه از مرحوم شیخ بهایی هست از برهم شیخ تورهی هست از بزرگان دیگر هست که فقیر را فقیر میگن نه برای این که مال ندارد کسی که مال ندارد او رو میگن فاقد نه فقیر فقیر به کسی میگن که ستون فقرات شکسته است و نمیتواند برخیزد چون انسان بیمال توحیده است قدرت قیام ندارد از اون جهت گفتن فقیر نه این که فقیر یعنی بیمان فقیر یعنی ستون فقرات شکسته خب برای آن است که اون که آمل قیام قیام جامعه است مسئله اقتصاده یه انسان فقیر یه جامعه فقیر این توانه قیام ندارد لاتو اتو سفهه اموالکم ولتی جعلالله لکم قیاما و هیچگه ها ندارد بگذارد مال مال من است همه مال مال همه مردم است یه بیان نورانی سیدن استاد رزون لارید در زیل آیه دویست سوره آل امران بحث کرده که مبسوطن اونجا ملازه فرمودید که همه مال مال همه مردم است حالا اگر یکیسی مال به دست او قرار گرفت یا قدرتی تولید داشت این نعمت بسیار خوب است انسان تا آخرین لحظه پرتلاش باشد در تولید ولی قانعه باشد در مصرف کردن این چه این است که هرچی که در آورد مال او باشد از اون طرف دین ترقیب کرده است که تا میتوانی بکوش کار بکن و مال به دست بیاد از اون طرف فرمود تا میتوانی ساده زندگی کن که راحت باشی خوب پس تلاش در تولید قناعت در مصرف نه قناعت در کار قناعت در کار چیزی بسیار زشتی است خوب بنابراین این قیام که در سوره نسا آمده است قیامیست حق یعنی اقتصاد باعث قیام است و بی اقتصادی مایه قهود است و زبونیست و مسکنت است و امثال زابق اما این در تزاهم که اگر خدای ناکدیه ملتی در فشار قرار گرفت این باید دست از اقیده بردارد یا دست از اون اقتصاد بردارد و اون دست از اقتصاد بردارد تا اون خدایی که منحی سلائی احتصاب تعمیل می کند تعمیل می کند منافقین که گفتن لا تنفق و علامن اندر رسول الله حتی ینفذو اونها اصالت اقتصادی بودن مؤمنین اصالت و اعتقادی هن ذات اقدس اله فهمود بگو لله خضای نصف سماوات بلد لذا نمشکل محاصره شعب عبی طالب صدر اسلام اثر گذاشت نمشکل محاصره اقتصادی این قرب غارتگر اثر می گذارد اگر ذات اقدس اله اقتصاد را آمل قیام معین کرد این شنید نیست که معین نکرده باشد کدوم اصل است و کدوم فرد فهمود اعتقاد اصل است کعبه و حج و عرفات اصل است اقتصاد هم در سایه او اصل است قهرن می شود به طبع حالا معلوم می شود که چطور ذات اقدس اله روی مسئله کعبه روی تمام جزئیاتش شکه کرده چیزایی که خیلی مهم باشد خود قرآن احدداروست مسئله هجاب مسئله افتت جامعه چون خیلی مهم است و بسیاری از فسادها از همینجا نشعت می گرد رو ریز مسئله خود قرآن وارده شده است چیجوری خلخال ببندن چیجوری خلخال رو نشون بدن چیجوری زینت کنن چیجوری زینت نشون بدن چیجوری مقنعه اثر کنن چیجوری مقنعه نشون بدن ریز مسئله رو گفته اما بسیار مسائل عبادی و مثل شکیات امثال زارب رو فهمود خب از پیغمبر بپرسید ما گفتیم شما بپرسید اما این یه عمر جهانی است این فتن برنگیز است ریز مسئله خودش وارد می شود جریان حج هم همین طور است فمود جعال الله الكعبت البیت الحرامه قیاما لناست این مفهود دوبون جعال است و تعلیق حکم هم بر وصف کرده است که مشعر امبیلیت بشد این بیت الله است البیت برای اینکه بیت الله است همین البیت که بیت الله است محرم است همین قبله مسلمین است همین مطاف مسلمین است حیات و ممات مسلمون ها با این است اگر زندن به این طرف شبان رو چند بار رون میکنن اگر می میرن به طرف قبله دفت می شوند در حال احتضار به طرف قبله دفت به طرف قبله نماز به طرف قبله حیات و ممات مسلمون ها به قبله است که میگیم این والکعبت و قبلتی که توین عدیه ماست و مورد اقرار ماست یعنی حیات ما به قبله است مرگ ما به طرف قبله است در بدترین و زشترین حالات گفتن رو از کعبه برگردنیم بیدارید حرمت این قید محفوظ باشد بالاخره خب ما شبان رو چند بار داریم کعبه رو احترام میکنیم هم در بهترین حال رو با اون میکنیم هم در بدترین حال سعی میکنیم رو با اون نکنیم وظیفه ماست بر ما واجب است حرمت این کعبه را در خالات خوب و بد نگه داشتن در واجب ها و حرام ها به کعبه توجه داشتن در مستحب ها هم گفتن بهترین جلسه به مجلس جایست که انسان رو به قبله بنشیند خیر المجالسه القبله این برای آن است که این بیت همچنان در نظر ما باشد و این راق آخذات اقدسه الاس ستون جامعه قرار داد اصهای دست ملت قرار داد بدون این جامعه میوفتند جعلالله الكعبت البیت الحرامه قیامن لناست اونگاه شهر حرام هم همینطور است گاهی این محرمات متراکم میشود مثل این که در زیه هجه کسی احرام ببندد و جز ای زیوف الرحمن باشد خب این یک حرمت مزعف دارد همون جعلالله الكعبت البیت الحرامه قیامن لناست و شهر الحرامه قیامن لناست و الحدیه قیامن لناست و الغلائده قیامن لناست خب حالا بالاخره یا قلاده یا اون حیوانات ذات الغلائد چیزی که آمل امنیت است اصای رست مردم است که ما بهی یقوم ناست زال کلت حالمو انالله یعلم و مافست مالات و مافلت میبینید چقدر این صدرو ساقه به هم مرتبه تر بالاخره یه جای امن میخواد بشر یا نمیخواد اوج بهترین جار همینو تشکیص داده است بهترین اشیا بهترین اشخاص بهترین ازمان بهترین اماکن یه جایی که میمارش دوتا پیغمبر هست یه جایی که بسیاری از انبیاء اونجا تواف کردن یه جایی که بسیاری از انبیاء اونجا رهلت کردن در بخاک سفردن یه قداسه دیگه بلاخره باید داشته باشد دیگه که مردم پذیر و دلپذیر باشد وگنه یه جایی معیین قرار بدد نه تو همون نهجال بلاغم هست که اگر ذات اقدس اله میتوانست بهترین سرزمین را مطاف قرار میداد ولی خب این جا برای امنیت نبود انسان وقتی از خودی پایین نیامده همون درندگی را دارد یه جایی را انسان را آزمود که هیچ چیزی از مظاهر حیات درونیست یه سنگلاقی بیش نیست این که تو نهجال بلاغم در خطبه اول هست همون اگر خدا میخواد شما را بیازمایید خب این همه جاهای خوب خدا و فرید دیگر جایی که زمستان و تابستانش فاصله ده درجه هست نه مثل مبارد دیگری که زیر سف باشد یا درجه چلونجا باشد یه جای امنی که حد در سر زمستان و تابستان ده درجه هست هرگز به سف نرسد یخ بندان نباشد و هرگز گرمای سی درجه و چل درجه داشته باشد اگر خدا یه همچی جایی را قرار میداد خب همه دان میامدن اون جایی برای مرفعین بود ده برای محرمین و اون جایی را خدا قرار داد که بتواند بیاز باید بلاخره انسان را از خودیش پیاده کند دیگر اون میخواد انسان را کم کم به سمت قیامت دعوت کند انسان را از اون خودیش بی اندازد بلاخره موی افراد عادی را هر کسی بلاخره در هر حدی هم که باشد به مو افتخار بکند حالا یا واقعا برای اون زیبایی می آورد یا اون عادت کرده به این و اگر کسی موی سر کسی را بتراشد باید دیه بدد شرعه یا همین چیزیه همین را فرماد در پای دوست باید قربانی کنی خب کسی که سرش را بتراشد در پای دوست معلوم می شود از خودی پایین آمده نه مزاهمی کسی است نه کسی هم باید مزاهمی او باشه انگاه انسان می فهمد که انسان تا از خود پیاده نشد که دیگه نمی شود با او گفت بعد به او گفتن آینه نگاه نکن بعد به او گفتن ایتری که این همه فضیلت دارد یک رکد نماز با عطر این همه ثواب دارد گفتن استعمال عطر حرام است خب این دین آدم را پیاده می کند وقتی پیاده کرد دیگه حرفی ندارد ها انسان سوارست مشکل دارد وقتی پیاده شد می شود برده و بنده اینه وقت کم از کسی مکشه برود و تایی مدتی بارسته نباشد گفتن قبل از این که او آروده بشود با اون مسافهه کنید پیشانی او را ببسید با اون معانقه کنید این مهمان خداست این دستور است پس این سه تا مسئله را ذات اقدسه را به خوبی تبین کرد هم اعتقاد را که مهور اصاسی او بیت الله است آمل قیام دانست هم اقتصاد را و هم اندت تزاهم اقتصاد را رو بنادانست و اعتقاد را زیر بناد والحمدلله رب العالمين ای احانی ایمان بحر ای زد من نان و کتاب بیداری ای تبایی